loading...
آموزش زبان انگلیسی
علی محمدیان قمی بازدید : 1361 1393/07/17 نظرات (0)
سلام.. یکی از بازدیدکننده ها معادل انگلیسی یکی از تخصص های پزشکی رو خاسته بود.. گفتم یه مطلب در این مورد بزنم.. تخصصی هایی که زدم مهم ترین ها هستن.. اگه مورد دیگه ای رو خاستین توی نظر بپرسین تا جواب بدم..

فارسی

English

متخصص قلب

Cardiologist

متخصص پوست

Dermatologist

متخصص غدد

Endocrinologist

متخصص گوش و حلق و بینی

ENT (Ear Nose Throat) Specialist

متخصص امراض پیری

Gerontologist

متخصص زنان و زایمان

Gynaecologist

متخصص هماتولوژی (خون شناسی)

Haematologist

متخصص بیماری های داخلی

Internist

متخصص اعصاب

Neurologist

پزشک متخصص زایمان

Obstetrician

متخصص سرطان

Oncologist

چشم پزشک

Ophthalmologist

دندانپزشک متخصص ارتودنسی

Orthodontist

ارتوپد

Orthopaedist

متخصص اطفال

Pediatrician

پزشک متخصص درمان پا

Podiatrist

رادیولوژیست

Radiologist

جراح

Surgeon

جراح و متخصص کلیه و مجاری ادرار

Urologist

علی محمدیان قمی بازدید : 333 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد آسیب های جسمی و پزشکی Fractures & Sprains – Cuts & wounds – Hair & Hair falling – Eyes & Ears – Medical Advice

22 جملات رایج زبان انگلیسی در مورد آسیب های جسمی و پزشکی Fractures & Sprains   Cuts & wounds   Hair & Hair falling   Eyes & Ears   Medical Advice


جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد مسائل آسیب های جسمی و توصیه های پزشکی


شکستگی و ضرب دیدگی : Fractures & Sprains


1- (آرنجم) در رفته است.

I have a dislocated (elbow).

2- (قوزک پایم) رگ به رگ شده است.

I’ve sprained my (ankle).

3- از دوچرخه افتادم و پایم شکست.

I fell off my bike and broke my leg.

4- فکر کردم پایم شکسته است ولی فقط مو برداشته بود.

I thought my leg was broken but it only had a hairline fracture.

5- دستم(بازویم) توی گچ است.

My arm is in a (plaster) cast/ in plaster.


بریدگی و زخم : Cuts & wounds


1- انگشتم را بریدم.

I cut my finger.

2- انگشت شستم کبود شده است.

I’ve bruised my thumb.

3- لثه ام ورم کرده است/ متورم شده است.

My gum is swollen.

4- خون دماغ شده ام.

My nose is bleeding.

5- زخم خون ریزی می کند.

The wound is bleeding.

6- ابتدا باید زخم را ضد عفونی کنید.

First you should disinfect the wound.

7- دکتر زخم را پانسمان کرد.

The doctor put a bandage on the cut.

8- پرستار به من آمپول زد.

The nurse gave me an injection/ a shot.

9- چرا چسب زخم روی بریدگی نمی چسبانی؟

Why don’t you put a Band-Aid on the cut?


مو و ریزش مو : Hair & Hair falling


1- موهایم خیلی چرب است.

My hair is very greasy.

2- موهایم می ریزد.

My hair is falling out.

3- موهایم می ریزد(برای مردها).

I’ m losing my hair.

4- موهایم دارد کم پشت می شود.

My hair is thinning.

5- دارم طاس می شوم.

I’m getting bald.

6- (یک تکه) وسط سرم طاس شده است.

I have a bald patch.

7- موهایم(خیلی) شوره دارد.

I have a lot of dandruff.

8- چرا از داروی تقویت مو استفاده نمی کنی؟

Why don’t you use some hair tonic?


چشم و گوش : Eyes & Ears


1- چشم هایم نزدیک بین / دور بین است.

I’m near-sighted/far-sighted.

2- چشم هایم آستیگمات است.

My eyes are astigmatic.

3- دیدم تار است/ واضح نیست.

My vision is blurred.

4- عینک لازم داری.

You need glasses.

5- باید عینک آفتابی بزنی.

You should wear should wear sunglasses.

6- گوشم(کمی )سنگین است.

I’m (a little) hard of hearing.

7- سمعک لازم داری.

You need a hearing aid.


توصیه های پزشکی : Medical Advice


1- بهتر است سیگار را ترک کنی.

You’d better give up smoking.

2- احتیاج به ورزش داری.

You need to get some exercise/ do exercises.

3- باید رژیم بگیری.

You should go on a diet.

4- بهتر است کمی وزن کم کنی.

You’d better lose some weight.

5- باید فوراً دکتر بروی.

You should go to/ see a doctor immediately.

6- بهتر است استراحت کنی.

You’d better take a rest.

7- باید همین حالا بستری شوی.

You should be hospitalized right now.

علی محمدیان قمی بازدید : 321 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد انواع بوها Smell

21 جملات رایج زبان انگلیسی در مورد انواع بوها Smell


جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد انواع بوها

۱- این چه بویست؟ بوی سوختنی حس می کنی؟

What’s that smell? Can you smell something burning?

2- بله، فکر می کنم کمی/ خیلی بوی نفت می آید.

Yeah, I guess it’s the strong/ weak smell of oil.

3- چرا شیر را بو می کنی؟

Why are you sniffing the milk?

4- حس بویایی اش را از دست داده.

He has lost his sense of smell.

5- حس بویایی خوبی دارد.

He has a good sense of smell.

6- چطور می توانم رایحه این سوپ را بهتر کنم؟

How can I improve the flavor of this soup?

7- عطرت با حال است! چه عطری زده ای؟

Your perfume is cool! What perfume are you wearing?

8- وقتی از کنارم می گذشت، بوی عطرش را حس کردم.

As she walked past, I caught a whiff of her perfume.

9- عطر خوش بوی شما را دوست دارم.

I like your sweet perfume.

10- پیراهنت بوی تنباکو می دهد.

Your shirt smell of tobacco.

11- این گوشت فاسد شده بوی بسیار بدی می دهد.

This rotten meat gives off a terrible smell.

12- این صابون رایحه خیلی خوبی دارد. این صابون خوش بو را از کجا خریده ای؟

This soap has a nice scent. Where did you buy this scented soap?

13- پیف، پاهایت بوی بد می دهند.

Phew, you have got smelly feet.

14- بدنت بوی خیلی بدی می دهد.

You have a very bad body odor.

15- دهانت بوی سیر می دهد.

Your breath stinks of garlic.

16- از این بوی گَند متنفرم.

I hate this foul smell.

17- چرا اینجا از خوشبو کننده هوا استفاده نمی کنی؟

Why don’t you use an air-freshener here?

علی محمدیان قمی بازدید : 451 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد حیوانات، پرندگان و حشرات Animals – Birds – Insects

23 جملات رایج زبان انگلیسی در مورد حیوانات، پرندگان و حشرات Animals   Birds   Insects


جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد مسائل مربوط به حیوانات خانگی، پرندگان و حشرات


کلیات


۱- این حیوان در معرض خطر انقراض می باشد.

This animal is an endangered species./ this animal is threatened with extinction.

2- آن حیوان خونسرد/ خونگرم است.

That animal is cold- blooded / warm- blooded.

3- قورباغه ها عمدتاً از حشرات تغذیه می کنند.

Frogs feed mainly on insects.

4- گاو علف خوار و شیر گوشتخوار می باشد.

Cows are herbivorous animals, but lions are carnivorous.

5- گاو ها دارند در چراگاه می چرند.

The cows are grazing in the field.

6- آن سگ دارد استخوان می جود.

That dog is chewing in a bone.

7- شیرها کدام حیوانات را شکار می کنند؟

What do the lions prey on?

8- آنها معمولاً از آهو و گور خر تغذیه می کنند.

They usually prey on antelopes and zebras.

9- من دوست دارم که گربه را رو پاهایم بگذارم و نوازشش کنم.

Have you shown your dog to a vet?

10- سگ خود را به دامپزشگ نشان دادی؟

Have you shown your dog to a vet?

11- دامپزشگ گفت که سگم باید یک هفته قرنطینه بشود.

The vet said that my dog had to go into quarantine for one week.

12- این اسب باید گشته بشود.

This horse has to be put down/ destroyed/ killed.

13- این گوسفند را برای سلاخی می برند.

This sheep is being sent for slaughter.

14- باید این اسب ها را ببریم نعل کنیم.

We should take these horses to be shod.

15- دوستم داخل اصطبل داره اسبش را زین می کند.

My friend is in the stable, saddling up his horse.

16- باید این اسب ها را ببریم نعل کنیم.

We should take these horses to be shod.

17- دوستم داخل اصطبل داره اسبش را زین می کند.

My friend is in the stable, saddling up his horse.

18- تا پا روی پنجه سگ گذاشتم، ناله کرد.

The dog let out a yelp as I trod on its paw.

19- این سگ کک/شپش دارد.

This dog has got fleas/lice.

20- این سگ پوست نرمی دارد.

This dog has a smooth coat.

21- سگ زوزه می کشید تا از اتاق بیرون بیاد.

The dog was wailing to be let out of the room.

22- تا حالا به پوست پولکی مار دست زدی؟

Have you ever touched the scaly skin of snake?

23- می توانی اسم چند حیوان را بگویی که به خواب زمستانی می روند؟

Can you tell me the names of some animals which hibernate?

24- من هم گوشت طیور و هم گوشت قرمز میخورم.

I eat both poultry and red meat.

25- یک حیوان آدم خوار در این جنگل است.

There is a man-eating animal in this jungle.

26- گربه ام تمام شب بیرون میو میو می کرد.

My cat was meowing outside all night.

27- گربه خودش را به پاهای من می مالید.

The cat was rubbing itself against my legs.

29- آن گربه تو را چنگ نمی زند.

That cat won’t scratch you.

30- دم گربه لای در گیر کرد.

The cat’s tail was trapped in the door.

31- گربه روی قالی استفراغ کرده است.

The cat’s been sick on the carpet.

32- گربه من خیلی مریض است. حیوونکی!

My cat’s very ill, poor old thing!

33- پایش به گربه گیر کرد و افتاد.

She tripped over the cat and fell.

34- این گربه ولگرد را از اینجا دور کنید.

Scare this alley cat away.

35- گور خر شکار شیر شد.

The zebra fell prey to the lion?

36- تا حالا سوار شتر شده ای؟

Have you ever ridden a camel?

37- گاهی شیر را سلطان حیوانات می نامند.

The lion is sometimes called the king of beasts.

38- شیر دندانهایش را در گردن آهو فرو کرد.

The lion buried its teeth in the deer’s neck.

39- کرکس ها به لاشه شیر نوک می زدند.

The vultures were picking at a lion’s carcass.

40- شیر شکار خود را از روی علف های بلند می کشاند.

The lion stalked its prey through the long grass.

41- شیر،بی قرار در قفس بالا و پایین می رفت.

The lion paced restlessly up and down in its cage.

42- ببر او را درید.

He was mauled by a tiger.

43- باید تله بگذاریم تا آن موش را بگیریم.

We have to set a trap to catch that mouse.

44- موش در تله افتاد.

The mouse was caught in the trap.

45- اول فکر کردم آن موش مرده، ولی بعد دیدم یک مرتبه تکان خورد.

At first I thought the mouse was dead, but then I saw it suddenly give a slight twitch.

46- آن گاو را تلقیح مصنوعی کرده اند.

They have inseminated that cow.

47- گاو گوساله اش را لیسید و پوزه خود را به او مالید.

The cow licked and nuzzled its calf.

48- کمکم می کنی که گاوها را بدوشم؟

Do you help me to milk the cows?

49- در مورد جنون گاوی چقدر می دانی؟

How much do you know about mad cow disease?

50- ماهی طعمه را قورت داد.

The fish swallowed the bait.


 پرندگان – bird


1- عقاب و جغذ پرندگانی شکارچی هستند.

Eagles and owls are birds of prey.

2- جغد ماده معمولاً دو تا تخم می گذارد.

The mother owl normally lays two eggs.

3- می تونی وقتی داری می آیی خانه مقداری دان مرغ برام بخری؟

Can you get some birdseed for me on your way home?

4- پرستو ها دارند زیر شیروانی لانه می کنند.

The swallows are nesting under the roof.

5- من در خانه مرغ و خروس نگهداری می کنم.

I keep poultry at home.

6- این تخم مرغ ها رسمی هستند.

These are free-range eggs.

7- این مرغ را باید بکشیم و برای شام پر بکنیم.

We have to kill this hen and pluck it for dinner.


حشرات: Insects


1- یک سویک داره روی برگ راه میره.

These is a beetle crawling along the leaf.

2- دیروز یک زنبور نیشم زد.

I was stung by a wasp yesterday.

3- آن زنبور عسل بد جوری نیشم زد.

That honey bee gave me a nasty sting.

4- از بالا تا پایین بازوم پر از جای نیش پشه است.

I have got mosquito bites all down my arm.

5- چشمم به خاطر نیش پشه باد کرده بود.

My eye had puffed up because of a mosquito bite.

6- وزوز پشه ها در شب اعصابم را خرد می کنه.

The buzz of mosquitoes at night drives me crazy.

7- چرا پشه بند نمی خری؟

Why don’t you buy a mosquito net?

8- حتماً می دانی که پشه ها ناقل مالاریا هستند.

You certainly know that mosquitoes are vector of malaria.

9- مگس کش کجاست؟می خواهم آن مگش را بکشم.

Where is the swatter? I want to swat that fly.

10- دور سطل آشغال مگس جمع شده است.

The flies are swarming around the garbage can.

11- وقتی داری می آیی خانه یک حشره کش هم بخر بیا.

Buy an insecticide spray on your way home.

12- من بد جوری از سوسک/ عقرب/ هزارپا/ ملخ/ جیرجیرک می ترسم.

I am terribly afraid of cockroaches/ scorpions/ centipedes grasshoppers/ crickets.

13- از دیدن آنها تنم مور مور می شود.

They give me creeps.

14- آشپزخانه پر از سوسک بود.

The kitchen was crawling with cockroaches.

15- تا آن سوسک را دیدم جیغ کشیدم و با پام لهش کردم.

As soon as I saw that cockroach, I shrieked and stamped on it.


لغات بیشتر


دام پروری: animal husbandry

غذای گربه:cat food

گوشتخوار:   carnivorous

خانگی:domestic

فضله پرندگان:  droppings

به حیوان غذا دادن:feed an animal

جویدن:  gnaw at /on

گیاهخوار:herbivorous

سم: hoof

شاخ:horn

کوهان:hump

پستاندار:mammal

انگل:parasite

چنگال:paw

حیوان دست آموز:pet

حیوان باربر:pack animal

حیوان قرنطینه شده:quarantined animal

مزرعه دامداری:ranch

خزنده:reptile

نشخوار کردن:ruminate

کشتارگاه:slaughter house/ abattoir

دم:tail

رام کردن:tame

دامپزشک:veterinarian

یال شیر:lion’s mane

جانور شناس: zoologist

علی محمدیان قمی بازدید : 253 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در اثاثیه منزل و حروف اضافه مکانی Furniture & Prepositions of place and direction

25 جملات رایج زبان انگلیسی در اثاثیه منزل و حروف اضافه مکانی Furniture & Prepositions of place and direction


جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد اثاثیه منزل و حروف اضافه مربوط به مکان اجسام

۱- روی میز توالت آینه گردی وجود دارد.

There’s a round mirror on the dressing table.

2- دو پاتختی در طرفین تختخواب قرار دارند.

There are two nightstands on both sides of the bed.

3- جلوی میز توالت چهار پایه ای قرار دارد.

There’s a stool in front of the dressing table.

4- رو تختی نقش (طرح) زیبایی دارد.

The bedspread has a beautiful pattern.

5- توی اتاق، یک درسر روبروی پنجره هست.

Inside the bedroom there’s a dresser opposite the window.

dresserکمد پهن و کوتاهی است که معمولا از چندین کشو تشکیل شده و در اتاق خواب برای نگهداری البسه زیر، حوله، ملافه، لوازم آرایش و غیره بکار می رود.

 

6- روی تخت تشک راحتی قرار دارد.

There is a comfortable mattress on the bed.

7- لحاف قشنگی روی قفسه قرار دارد. چهل تکه است.

There is a nice quilt on the shelf. It’s patchwork.

8- لطفا پتو ها را تاکن و روی تخت بگذار.

Please fold the blankets and put them on the bed.

9- در کمد دیواری چند متکا و بالش اضافه هست.

There are some extra pillows and cushions in the closet.

10- پرده های اتاق خواب باز/بسته است.

The bedroom curtains are open /closed.

11- در هال کاناپه زیبایی در سمت راست قرار دارد.

In the living room there’s a beautiful sofa / couch on the right.

12- چند بالش (کوسن) روی کاناپه قرار دارد.

There are some cushions on the sofa.

13- در هر طرف شومینه یک مبل قرار دارد.

There’s an armchair on either side of the fireplace.

14- بین مبل ها یک میز کوتاه(میز جلو مبل) قرار دارد.

There’s a coffee table between the armchairs.

15- یک میز ناهار خوری با هشت صندلی وجود دارد.

There’s a dining (room) table with eight chairs.

16- کاناپه بزرگی در سمت چپ قرار دارد.

There’s a big sofa / couch on the left.

17- یک کاناپه تخت خواب شو در اتاق تلویزیون قرار دارد.

There’s a sofa bed / studio couch/ hide-a-bed sofa in the TV room.

18- پهلوی تلویزیون مبل دو نفره زیبایی قرار دارد.

There’s a beautiful love seat to the TV.

19- در گوشه های اتاق دو چراغ پایه دار قرار دارد.

There are two lamps in the corners.

20- روی زمین قالی ایرانی زیبایی پهن شده است.

On the floor there’s a beautiful Persian carpet.

21- روی زمین نزدیک میز قالیچه زیبایی پهن شده است.

There’s a nice rug on the floor near the table.

22- تابلوهای مدرنی روی دیوار آویزان است.

There are modern paintings on the wall.

23- تلویزیون رنگی در اتاق نشیمن / هال قرار دارد ولی تلویزیون سیاه و سفید در اتاق بچه هاست.

The color TV is in the rec-room (recreation room) but the black and with TV is in the children’s room.

24- چندین گیاه زیبا نزدیک پنجره قرار دارد.

There are several beautiful plants near the window.

25- اون گوشه یه صندلی راحتی هست.

There’s a rocking chair in the corner.

منظور نوعی صندلی چوبی است که زیر پایه های آن دو هلال چوبی قرار دارد و پس از نشستن روی آن می توان صندلی را به عقب و جلو تاب داد. این نوع صندلی بیشتر مورد استفاده افراد سالخورده قرار می گیرد.

علی محمدیان قمی بازدید : 257 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در بیماری ها، ناراحتی و درد Aches, pains, illnesses

27 جملات رایج زبان انگلیسی در بیماری ها، ناراحتی و درد Aches, pains, illnesses

 


 

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد انواع بیماری ها، ناراحتی ها و درد های جسمی


 

کلیات: Generalities


 

1- حالت چطور است؟

 

How do you feel?/ How are you feeling?

 

 

2- حالم خوب است./ حالم بد نیست.

 

I feel/ am feeling all right.

 

 

3- امروز حالم چندان خوب نیست.

 

I don’t feel very well today.

 

 

4- الان/ امروز حالت هیچ بهتر شده است؟

 

Do you feel any better now/today?

 

 

5- راستش نه. حسابی مریضم.

 

Not really. I’m pretty sick.

 

 

6- حالت خوبست؟/خوبی؟

 

Are you all right/ok?

 

 

7- (کمرت) امروز چطور است؟

 

How’s your (back) today?

 

 

8- هنوز هم درد می کند.

 

It still hurts.

 

 

9- خیلی درد می کند.

 

It’s very painful.

 

 

10- چه ناراحتی داری؟

 

What’s the matter(with you)?/ what’s wrong (with you)?

 

 

11- حالم خیلی بد است.

 

I feel awful. / I feel like hell.

 

 

12- چندان خوب به نظر نمی رسی. چه شده؟

 

You don’y look very well. What’s the matter?

 

 

13- رنگت پریده. چه شده ؟

 

You look pale. What’s the matter?

 

 

14- حالم بهم می خورد./حالت تهوع دارم.

 

I feel sick.

 

 

15- حالت تهوع دارم.

 

I feel queasy.

 

 

16- دارم بالا میارم.

 

I feel like throwing up.

 


 

انواع دردها و نارحتی ها


 

1- سر درد دارم./ سرم درد می کند.

 

I have a headache.

 

 

2- سر درد بسیار بدی دارم.

 

I have a terrible headache.

 

 

3- این سر درد دارد مرا می کشد.

 

This headache is killing me.

 

 

4- یک آسپرین بخور و نیم ساعت دراز بکش.

 

Take an aspirin and lie down for half an hour.

 

 

5- دندان درد دارم.

 

I have (a) toothache.

 

 

6- کمر درد دارم. نمی توانم خم شوم.

 

I have (a) backache. I can’t bend over.

 

 

7- دل درد دارم.

 

I have(a) stomachache.

 

 

8- سرما خورده ام.

 

I have a cold.

 

 

9- گلو درد دارم.

 

I have a sore throat.

 

 

10- تب دارم.

 

I have a fever/temperature.

 

 

11- تب خفیفی دارم/کمی تب دارم.

 

I have a slight fever/temperature.

 

 

12- عطسه می کنم.

 

I am sneezing.

 

 

13- سرفه می کنم.

 

I am coughing.

 

 

14- آبریزش بینی دارم.

 

I have a runny nose.

 

 

15- ضعف دارم. بدنم سست است.

 

I feel sluggish.

 

 

16- سرگیجه دارم./ سرم گیج میرود.

 

I am/ feel dizzy.

 

 

17- اخیراً مدتی است که سرگیجه دارم.

 

I’ve been having a dizzy spell lately.

 

 

18- سرگیجه دارم ./ سرم گیج میرود.

 

I am a dizzy feeling.

 

 

19- سرگیجه دارم./ سرم گیج میرود.

 

I’m having dizzy turns.

 

 

20- چشم هایم سیاهی رفت.

 

I blacked out for a moment.

 

 

21- آنفلونزا دارم.

 

I have the flu(=influenza).

 

 

22- بینی ام گرفته ایت.

 

My nose is stuffed-up/congested.

 

 

23- صدایم در نمی آید./ صدایم گرفته است.

 

I’ve lost my voice./my voice is cracking/ is hoarse/ is husky./I’m hoarse.

 

 

24- شب ها خر و پف می کنم.

 

I snore at night.

 

 

25- پایم/ بازویم/ شانه ام/زانویم/ مچم/ قوزک پایم/ گردنم/ … درد می کند.

 

My leg/arm/shoulder/knee/wrist/ ankle/neck… hurts.

 

 

26- تمام تنم درد می کند.

 

My whole body hurts.

 

 

27- پشتم/ پایم/ بازویم/ سینه ام… درد می کند.

 

I have a pain in my back/leg/ arm/chest….

 

 

28- درد خفیفی در سینه ام دارم.

 

I have a dull ache in my chest.

 

 

29- درد شدیدی در سینه ام دارم.

 

I have a sharp pain in my chest.

 

 

30- قلبم تند میزند./طپش قلب دارم.

 

My heart is throbbing/fluttering.

 

 

31-فشار خونم بالا/ پایین است.

 

My blood pressure is high/low.

 

 

32- وقتی از پله ها بالا می روم به نفس نفس می افتم.

 

I run out of breath when I climb stairs.

 

 

33- به سختی نفس می کشم.

 

I have trouble breathing.

 

 

34- خیلی عرق می کنم.

 

I sweat/am sweating a lot.

 

 

35- تمام تنم عرق کرده است.

 

I ‘m sweating all over.

 

 

36- او سکته(قلبی) کرد./انفارکتوس کرد.

 

He had a heart attack/ an infraction.

 

 

37- به حالت کُما فرو رفت./ دچار کُما شد.

 

He went into a coma.

 

 

38- غش کرد./ بیهوش شد.

 

He fainted/ passed out.

 

 

39- ساعت ۸ بهوش آمد.

 

He came to/ round at 8.

 

 

40- ماه آینده عمل (جراحی) خواهد شد.

 

He will have an operation next month.

 

 

41- او را فردا عمل می کنند.

 

He will have an operation next month.

 

 

42- دکتر چند تا آزمایش نوشت.

 

The doctor ordered some tests.

 

 

43- از ریه هایم/سینه ام عکس گرفتند.

 

They took an X-ray of my lungs./ they took a chest X-ray.

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 283 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در اطلاعات شخصی Personal Information

26 جملات رایج زبان انگلیسی در اطلاعات شخصی Personal Information

 


 

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد اطلاعات شخصی (اطلاعات فردی، تأهل، محل تولد و زندگی و …)

۱- کجا متولد شدی؟

 

Where were you born?

 

 

2- در شیکاگو متولد شدم.

 

I was born in Chicago.

 

 

3- در شیکاگو متولد شدم اما در بالتیمور بزرگ شدم.

 

I was born in Chicago but I was brought up in Baltimore.

 

 

4- کی متولد شدی؟

 

When were you born?

 

 

5- در سال ۱۹۷۰ متولد شدم.

 

I was born in 1970.

 

 

6- روز تولدت کی است؟/ چه روزی متولد شدی؟

 

When’s your birthday?

 

 

7- دوم سپتامبر است.

 

It’s September 2nd.

 

 

8- متاهلید؟

 

Are you married?

 

 

9- بله هستم./خیر مجردم.

 

Yes, I am./ No, I’m single.

 

 

 

10- طلاق گرفته ام.(یا همسرم را طلاق داده ام.)

 

I’m divorced.

 

 

11- زن بیوه (زنی که شوهرش فوت شده باشد.)

 

widow.

 

 

12- مرد بیوه ( مردی که زنش فوت شده باشد.)

 

widower.

 

 

13- من بیوه هستم.

 

I’m a widow/ widower

 

 

14- ما زن و شوهریم.

 

We’re husband and wife.

 

 

15- کی ازدواج کردید؟

 

When did you get married?

 

 

16- چند سال است ازدواج کرده ای/ کرده اید؟

 

How long have you been married?

 

 

 

17- برادرم با یک دختر اسپانیایی ازدواج کرد.

 

My brother married a Spanish girl/ got married to Spanish girl.

 

 

18- برادرم زن اسپانیایی دارد.

 

My brother is marries to a Spanish girl.

 

 

 

19- با من ازدواج می کنی؟

 

Will you marry me?

 

 

20- جان و مری زوج تازه ازدواج کرده ای هستند.

 

John and Mary are a newly-married couple.

 

 

21- نامزد بودن.

 

Be engaged to.

 

 

 

22- آلیس نامزد تام است.

 

Alice is engaged to Tom.

 

 

23- نامزد مونث

 

Fiancee’

 

 

24- نامزد مذکر

 

Fiance’

 

 

25- آن دختر نامزد برادرم است.

 

That girl is my brother’s fiancee’

 

 

26- تام از پت تقاضای ازدواج کرده است.

 

Tom has proposed to pat./ Tom has asked pat to marry him.

 

 

27- او پارسال طلاق گرفت.

 

She got divorced last year.

 

 

28- جیم زنش را طلاق داد.

 

Jim divorced his wife.

 

 

29- نمی خواهم طلاق بگیریم.

 

I don’t want to get a divorce.

 

علی محمدیان قمی بازدید : 301 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد ازداواج و خانواده Marriage and Family

28 جملات رایج زبان انگلیسی در مورد ازداواج و خانواده Marriage and Family


 

ازدواج

 


 

1- شنبه عروسی دعوتم.

 

I have been invited to a wedding on Saturday.

 

 

2- چه زوج خوشگلی!

 

What a beautiful couple!

 

 

3- چه لباس عروس قشنگی !

 

What a beautiful wedding dress!

 

 

4- جشن عروسی در هتل برگزار خواهد شد.

 

The wedding reception is to be held in a hotel.

 

 

5- ما می خواهیم عروسی مان در کلیسا برگزار بشود.

 

We want to have a church wedding.

 

 

6- عروس و داماد رفتند دفتر ثبت.

 

The bride and the groom went to the registry office.

 

 

7- فقط اقوام درجه یک در عروسی شرکت داشتند.

 

The wedding was attended by close family only.

 

 

8- مراسم عروسی خوب پیش رفت.

 

The marriage ceremony went on well.

 

 

9- کاش کیک سه طبقه شون را دیده بودی!

 

I wish you would have seen their three-tiered wedding cake.

 

 

10- من برای حفظ ظاهر در عروسی شرکت کردم، ولی برای پذیرایی و شام نماندم.

 

I put in an appearance at the wedding, but didn’t stay for the reception.

 

 

11- او حلقه را دست عروس کرد.

 

He put the wedding ring on the bride’s finger.

 

 

12- انشاء الله سالم و خوشبخت باشند!

 

May they find health and happiness!

 

 

13- ماه عسل تصمیم دارید کجا بروید؟

 

Where are you going to go for your honey moon?

 

 

14- الان ماه عسل هستیم.

 

We are on honey moon now.

 

 

15- همسرت کجاست؟

 

Where is your spouse?

 

 

16- خواهرت ازدواج کرده؟

 

Is your sister married?

 

 

17- آره، زن یک معلم شده است.

 

Yeah, she is married to a teacher.

 

 

18- آنها مشکلات زناشویی دارند.

 

They are having marital problems.

 

 

19- من با روابط پیش از ازدواج مخالفم.

 

I do not approve of pre-marital relations.

 

 

20- با قوم و خویش های شوهرش نمی سازد.

 

She doesn’t get on very well with her in-laws.

 

 

21- بارها به آنها گفته که در زندگی خصوصی او دخالت نکنند.

 

She has told them many times to stay out of her personal life.

 

 

22- به او پیشنهاد ازدواج دادم و او هم پذیرفت.

 

I proposed to her and she accepted.

 

 

23- مریم و رضا دارند نامزد می شوند.

 

Maryam and Reza are getting engaged.

 

 

24- آنها با هم خوشبخت نیستند، بنابراین تصمیم گرفته اند از هم جدا بشوند.

 

They aren’t happy together, so they have decided to separate.

 

 

25- او به خاطر یک مرد دیگر شوهرش را ترک کرد.

 

She left her husband for another man.

 

 

26- او هیچ وقت به من خیانت نکرده است.

 

She has never been unfaithful to me.

 

 

27- من طلاق می خواهم.

 

I want a divorce.

 

 

 

28- دیشب همسر سابقم را در مهمانی دیدم.

 

I saw my ex-wife at the party last night.

 


 

خانواده

 


 

29- چند تا خواهر و برادر داری؟

 

How many brothers and sisters do you have?

 

 

30- خواهر و برادر بزرگتر از خودت هم داری؟

 

Do you have any elder brother and sister?

 

 

31- نه، تک فرزندم.

 

No, I am an only child.

 

 

32- در ناز و نعمت بزرگ شدم.

 

I was brought up in the lap of luxury.

 

 

33- من از یک خانواده اصیل هستم.

 

I am connected with a noble family.

 

 

34- او با تو نسبتی دارد؟

 

Is he related to you?

 

 

35- بله، او از اقوام درو من است؟

 

Yes, she is a distant relative of mine.

 

 

36- او دوست خانوادگی ماست.

 

He’s a friend of the family.

 

 

37- خانواده ام هر کدام یک جایی هستند.

 

My family is scattered across the country.

 

 

38- آیا خانواده ات پر جمعیت/ کم جمعیت است؟

 

Do you have a large/small family?

 

 

39- یک نفر دیگر به زودی به جمع خانواده مان اضافه می شود.

 

We are going to have an addition to the family soon.

 

 

40- پدر بزرگم زنده است، اما مادر بزرگم فوت کرده است.

 

My grandpa is alive, but my grandma is dead.

 

 

41- این عکس برادر بزرگم است.

 

This is the picture of my eldest brother.

 

 

42- اقوام ما آخر هفته می آیند.

 

 We have got the relations coming over the weekend.

 

 

43- خانواده همسرم آخر همین هفته سرمان خراب می شوند.

 

My wife’s family is descending on us this weekend.

 

 

44- در خانواده اش همه مردها کچل هستند. فکر می کنم ارثی باشد.

 

All the man in his family are bald; I suppose it’s hereditary.

 

 

45- همه بچه هایش اهل هنر هستند. انگار هنر تو خون آنهاست.

 

All her children are very artistic; it must run in the family.

 

 

46- بچه هایت را خوب بار آورده ای.

 

You have given your children a good upbringing.

 

 

47- بچه بزرگ کردن کار ساده ای نیست.

 

Bringing up children is never easy.

 

 

48- نان آور خانه شما کیست؟

 

Who is the breadwinner in your family?

 

 

49- پدرم دنبال یک کار می گرده که خانواده را تامین کند.

 

My father is looking for a job to support his family?

 

 

50- او به سختی خرج خورد و خوراک و پوشاک خانواده اش را در می آورد.

 

He can barely feed and clothe his family.

 

 

51- او باید یک خانواده بزرگ را نان بدهد.

 

She has a large family to food.

 

 

52- خانواده ام از من حمایت می کند.

 

My family is right behind me.

 

 

53- او خواهر دوقلوی توست؟

 

Is she your twin sister?

 

 

54- برادرم گاو پیشانی سفید خانواده است.

 

My brother is the black sheep of the family.

 

 

55- او باعث ننگ و آبروریزی خانواده ما بوده است.

 

He has brought shame and disgrace to our family.

 

 

56- او باعث شرمندگی خانواده اش است.

 

He’s an embarrassment to his family.

 

 

57- شرافت خانوادگی در خطر است.

 

He’s family honor is at stake.

 

 

58- می خواهم شجره نامه خانوادگی ام را بهت نشان بدم. دوست داری ببینی؟

 

I want to show you my family tree now. Are you interested to see it?

 


 

لغات بیشتر

 


 

نفقه: alimony

 

ساقدوش مرد: best man

 

عروس: bride

 

حجله: bride chamber

 

داماد: bridegroom

 

ساقدوش(زن): bridesmaid

 

برادر شوهر/برادر زن:brother- in- law

 

عروس: daughter-in-law

 

جهیزیه:dowry

 

پدر شوهر/ پدر زن:father-in-law

 

نامزد مرد:fiancé

 

فرزند خوانده:foster child

 

خواهر/ برادر ناتنی:half-sister/half-brother

 

ازدواج مصلحتی:marriage of convenience

 

مادر شوهر/ مادر زن:mother –in-law

 

پسر برادر یا خواهر:nephew

 

دختر برادر یا خواهر:niece

 

چند همسری: polygamy

 

چهار قلو:quads

 

داماد:son-in-law

 

سه قلو:triples

 

سالگرد ازدواج:wedding anniversary

 

بیوه زن:widow

 

بیوه مرد:widower

 

خواهر شوهر/ خواهر زن/ زن برادر: sister-in-law

 

خواهر ناتنی/ برادر ناتنی:stepsister/stepbrother

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 513 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد آب و هوا Weather

301 جملات رایج زبان انگلیسی در مورد آب و هوا Weather

 


 

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد آب و هوا و شرایط جوی

۱- هوای شهر شما چطور است؟

 

What’s the weather like in your city? How is the weather in your city?

 

 

2- تابستان گرم/ داغ وزمستان خنک/سرد است.

 

It’s warm /hot in the summer and cool/ cold in the winter.

 

 

3- هوای روستای ما معتدل/ مرطوب است.

 

The weather in our village is mild/damp.

 

 

4- گاهی نسبتاً ابری است.

 

It’s partly cloudy sometimes.

 

 

5- 10 ساعت است که بدون وقفه برف می آید.

 

It has been snowing non- stop for ten hours.

 

 

6- فکر کنم جاده ها امروز لغزنده باشد.

 

I think the roads are slippery today.

 

 

7- میزان بارش باران در شهر شما چقدر است؟

 

What is the rate of rainfall in your city?

 

 

8- برف ایستاده و هوا داره صاف میشه.

 

The snow has stopped and it’s clearing up.

 

 

9- ما لاستیک یخ شکن نیاز داریم.

 

We need snow tires.

 

 

10- انگشت های پایم به خاطر هوای سرد کبود شده است.

 

My toes have turned blue because of the cold weather.

 

 

11- دیشب هوا ۱۰ درجه زیر صفر بود.

 

It was 10 degrees below zero last night.

 

 

12- هوا امروز ۴ درجه بالای صفر است.

 

It’s 4 degrees above zero today.

 

 

13- درجه هوا به زودی پایین می آید.

 

The temperature will drop down soon.

 

 

14- دماسنج ۵ درجه سانیتگراد را نشان می دهد.

 

The thermometer shows 5 c.

 

 

15- باید در مه سو پایین حرکت کنید.

 

You should use low beams in the fog.

 

 

16- هر چند هوا خوب نبود ولی تعطیلات خوبی داشتیم.

 

We had a lovely holiday even though the weather was not very good.

 

 

17- فردا هوا بادی/بارانی/طوفانی/آفتابی خواهد بود.

 

We are going to have a windy/rainy/stormy/sunny weather tomorrow.

 

 

18- امیداورم این هوا تا آخر هفته ادامه پیدا کند.

 

I hope this weather keeps up for the weekend.

 

 

19- به نظر می آید بارندگی تا آخر هفته ادامه داشته باشد.

 

It looks like that the rain is going to continue through the weekend.

 

 

20- هوای امروز افتضاح است.

 

The weather is awful/terrible/horrible today.

 

 

21- به نظر می رسد که زمستان سختی/ملایمی را در پیش داریم.

 

It looks we’re in for another hard/mild winter.

 

 

22- هوای امروز آفتابی/ابری است.

 

Today is a sunny/cloudy day.

 

 

23- امیدارم هوا همین طوری خوب بماند.

 

I hope the weather will stay fine like this.

 

 

24- با احتیاط رانندگی کنید. مه غلیظ است.

 

Drive carefully! There is a thick fog tonight.

 

 

25- در این هوای مه آلود فدرت دید کم است.

 

There is poor visibility in this foggy weather.

 

 

26- به این هوا می گویی داغ؟ آدام می پزه.

 

You say it’s hot? It’s boiling/scorching.

 

 

27- به این هوا میگویی سرد؟ داریم یخ می زنیم.

 

You say it’s cold? We are freezing.

 

 

28- امروز هوا بدجوری سرد است.

 

It’s bitterly cold today.

 

 

29- پیش بینی وضع هوای فردا را گوش کردی؟

 

Have you heard the weather forecast for tomorrow?

 

 

30- باد شدید و بارندگی را پیش بینی کرده اند.

 

They are forecasting strong winds and rain.

 

 

31- هواشناس تلویزیون گفت هوای فردا ابری با بارش های پراکنده خواهد بود.

 

The weatherman on TV said it will be cloudy tomorrow with scattered showers.

 

 

32- هواشناسی آخر هفته را خوب و آفتابی اعلام کرد.

 

The weather forecast says the outlook for the weekend is fairly sky.

 

 

33- بر اساس پیش بینی هواشناسی، بیشتر نقاط ایران فردا ابری خواهد بود.

 

According to the weather forecast, it will be cloudy in most parts of the country.

 

 

34- او همچنین گفت یک جبهه سرد از دریای خزر به سوی تهران در حرکت است.

 

He also said a cold front from the Caspian Sea is moving down towards Tehran.

 

 

35- راست میگویی؟! پس هوای سرد در راه است.

 

Really?! So the cold weather is on its way.

 

 

36- تمام شب گذشته یخبندان شدید بود.

 

There was heavy frost last night.

 

 

37- خودت را خوب بپوشان هوا سوز دارد.

 

Wrap up well. There is a chill in the air.

 

 

38- من فکر نمی کنم هیچ وقت به سرما و رطوبت این محل عادت کنم.

 

I don’t think I ever really acclimatize to the cold and damp of this place.

 

 

39- خوشبختانه قبل از اینکه طوفان شروع بشود رسیدیم خانه.

 

Luckily, we got home before the storm broke.

 

 

40- وقتی طوفان تمام شد، می رویم بیرون.

 

When the storm dies down, we will go out.

 

 

41- وقتی داشت گلف بازی می کرد، رعد و برق بهش زد.

 

He was struck by lightening when playing golf.

 

 

42- کلاهم را باد برد.

 

My hat blew off in the wind.

 

 

43- اینقدر باد شدید بود که داشت مرا می برد.

 

The wind was so strong that I was nearly blown over.

 

 

44- ما صدای زوزه باد را در میان درختان می شنیدیم.

 

We could hear the wind whistling through the trees.

 

 

45- دیشب برف سنگینی آمد.

 

We had a heavy fall of snow last night.

 

 

46- ارتباط چند روستا به خاطر برف قطع شده است.

 

Several villages have been cut off by the snow.

 

 

47- بیا برویم سورتمه سواری.

 

Let’s go sledging.

 

 

48- بیا برف بازی کنیم.(گلوله برف به هم بزنیم)

 

Let’s have a snowball fight.

 

 

49- در ارتفاعات بالا برف سنگینی آمده است.

 

There is heavy snow at high altitudes.

 

 

50- برف سنگین تمام راه ها را به شهر ما مسدود کرده است.

 

Heavy snow has blocked all roads into our city.

 

 

51- به خاطر بارش برف چند مسابقه کنسل شده.

 

Heavy snow has caused the cancellation of several matches.

 

 

52- کی قرار است برف خیابان ها را پاک کنند؟

 

When are they going to clear the streets of snow?

 

 

53- برف پارو کردن کار سختی است.

 

It’s hard work shoveling snow.

 

 

54- در بعضی جاها برف تا زانو می رسید.

 

The snow was knee-deep in some places.

 

 

55- ما بارش های برف فصلی را خواهیم داشت.

 

We will have seasonable snow showers.

 

 

56- ما دو هفته در کلبه، وسط برف گیر کرده بودیم.

 

We were snowbound in the cottage for two weeks.

 

 

57- هوا به پشت سر هم یا بارانی می شد یا آفتابی .

 

The weather alternated between rain and sunshine.

 

 

کلمات بیشتر

 

بهمن:avalanche

 

فشارسنج:barometer

 

بوران: blizzard

 

نسیم:breeze

 

مرطوب: damp

 

شبنم:dew

 

نم نم باران آمدن:drizzle

 

خشکسالی:drought

 

مه آلودfoggy :

 

یخبندان:frosty

 

تگرگ:hail

 

شرایط جوی:meteorological conditions

 

مه آلود: misty

 

باران شدید آمدن:pour

 

رنگین کمان: rainbow

 

رگبار:shower

 

سورتمه: sledge

 

آب برف: slush

 

دانه های برف: snow flakes

 

آدم برفی:snowman

 

ماشین برف روب:snow plough/snowplow

 

گلوله برف:snowball

 

آب شدن برف:thaw

 

قدرت دید:visibility

 

پوتین: wellingtons

 

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 465 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد ظاهر فیزیکی-صورت Physical appearance – Face

29 جملات رایج زبان انگلیسی در مورد ظاهر فیزیکی صورت Physical appearance – Face

 


 

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد اجزاء صورت

 

1- او صورتی دراز / گرد/ بیضی شکل/ چهار گوش دارد.

 

He has a long/ round/oval/ square face.

 

 

2- او صورتی لاغر با پیشانی بلند دارد.

 

She has a thin face with a high forehead.

 

 

3- او صورتی بیضی شکل دارد و استخوان های گونه اش برجسته اند.

 

He has on oval face with high cheekbones.

 

 

 ۴- او چشمانی آبی با ابروهای باریک / کم پشت دارد.

 

She has blue eyes with thin eyebrows.

 

 

5- او چشمانی سیاه با مژه های بلند دارد.

 

He has black eyes with long eyelashes.

 

 

6- او چشمانی سبز با ابروهای پهن / پرپشت دارد.

 

She has green eyes with thick eyebrows.

 

 

7- او چشمانی قهوه ای با مژه های بلند و کلفت دارد.

 

He has brown eyes and bushy eyelashes.

 

 

8- رنگ پوستش روشن است.

 

She is light-skinned.

 

 

9- رنگ پوستش روشن است.

 

She has a pale/ fair complexion.

 

 

10- رنگ پوستش زرد است.(شبیه ژاپنی ها و چینی ها)

 

He has an oriental complexion.

 

 

11- او سبزه است.

 

She is olive- skinned.

 

 

12- رنگ پوستش تیره است.

 

He is dark-skinned./ he has a dark complexion.

 

 

13- او سیاه پوست است.

 

She is black.

 

 

14- او بینی بلندی دارد.

 

He has a long nose.

 

 

15- او بینی صاف دارد.

 

He has a straight nose.

 

 

16- او بینی سر بالا دارد.

 

He has a turned-up nose.

 

 

17- او بینی کج دارد.

 

He has a crooked nose.

 

 

18- او بینی شکسته دارد.

 

He has a broken nose.

 

 

19- او بینی کوفته دارد.

 

He has a flat nose.

 

 

20- او بینی عقابی دارد.

 

He has a Roman nose.

 

 

21- او لب باریک دارد.

 

She has thin lips.

 

 

22- او لب پهن دارد.

 

She has full lips.

 

 

23- او چانه باریک (نوک تیز) دارد.

 

He has a pointed chin.

 

 

24- او زنخدان دارد.

 

He has a cleft chin.

 

 

25- او غبغب دارد.

 

He has a double chin.

 

 

 

26- او چانه بزرگی دارد.

 

He has a prominent chin.

 

 

 

27- روی گونه اش چال دارد.

 

He has a dimple on his cheek.

 

 

28- روی گونه چپش جای زخم دارد.

 

He has scar on his left cheek.

 

 

29- صورتش کک و مک دارد.

 

She has freckles on her face. /she is freckle-faced.

 

 

30- روی گونه راستش خال دارد.

 

She has a mole on her right cheek.

 

 

31- اطراف چشمانش چین و چروک دارد.

 

She has wrinkles around her eyes.

 

 

32- او ریش جو گندمی دارد.

 

He has a gray beard.

 

 

33- او سبیل پر پشتی دارد.

 

He has a thick mustache.

 

 

34- ریش مرتب و منظمی دارد.

 

He has a tailored beard.

 

 

35- او ریش پروفسوری (ریش بزی) دارد.

 

He has a goatee.

 

 

36- او خط ریش بلند دارد.

 

He has long sideburns.

 

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 1797 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد چهره ظاهری – مو Physical appearance – Hair

31 جملات رایج زبان انگلیسی در مورد چهره ظاهری   مو Physical appearance   Hair


 جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد وضعیت ظاهری – مو

۱- او موی صاف طلایی دارد.

 

She has straight blonde (Am.) / fair (Br.) hair.

 

 

2- او موی مواج قرمز دارد.

 

She has wavy red hair.

 

 

3- او موی مجعّد مشکی دارد.

 

She has curly black hair.

 

 

4- فرقم را سمت چپ باز می کنم.

 

I part my hair on the left.

 

 

5- می خواهم موهایم را فر بزنم.

 

I’m going to have my hair premed.

 

 

6- می خواهد موهایش را رنگ کند.

 

She wants to have her hair dyed.

 

 

7- از مدل موهایت خوشم می آید.

 

I like your hairstyle.

 

 

8- دخترت موهای چتری قشنگی دارد.

 

Your daughter has nice bangs (Am.)/ a nice fringe (Br.).

 

 

9- او دم اسبی بلند و زیبایی دارد.

 

She has long beautiful ponytail.

 

 

10- هیچ وقت موهایش را دم اسبی نمی کند.

 

She never wears her hair in a ponytail.

 

 

11- موهایش را بافته است.

 

She has braided (Am.) / plaited (Br.) her hair.

 

 

12- وقتی که موهایم بلند بود آن را می بافتم.

 

When my hair was long, I used to wear it in braids.

 

 

13- موهایش بلند بود و به طرف عقب شانه شده بود.

 

Her hair was long and swept back.

 

 

14- موهایش را پشت سرش جمع کرده بود.

 

She was wearing her hair in a bun.

علی محمدیان قمی بازدید : 213 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد کلیات شغل و حرفه Job

321 جملات رایج زبان انگلیسی در مورد کلیات شغل و حرفه Job

 


 

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات شغل و حرفه را در این پست مشاهده خواهید نمود.

 

برای پرسیدن شغل در موقعیت های دوستانه معمولاً سوالات زیر بکار می رود.

 

 

1- شغلت چیست؟

 

What’s your job?/ what are you?/what do you do?

 

 

در موقعیت های رسمی تر:

 

What’s your occupation/ profession?

 

What do you do for a living?

 

 

2- مکانیک هستم.

 

I’m mechanic.

 

 

و در پاسخ می گوییم:

 

 

3- کارمند دولت هستم.

 

I’m a government employee/ civil servant.

 

 

4- برای یک شرکت تولیدی کار می کنم.

 

I work for a manufacturing company.

 

 

5- کار آزاد دارم.( برای خودم کار می کنم.)

 

I’m self-employed.

 

 

6- مهندس راه و ساختمانم.

 

I’m a civil engineer.

 

 

7- تجارت می کنم./ خرید و فروش می کنم.

 

I’m a businessman.

 

 

8- باز نشسته ام.

 

I’m retired.

 

 

9- بیکارم.

 

I’m unemployed./ I’m out of work.

 

 

10- در حال تغییر شغل هستم.

 

I’m between jobs.

 

 

11- سال آینده بازنشسته می شوم.

 

I’ll retire next year.

 

 

12- تمام وقت/ باز نشسته می شوم.

 

I work full time/ part time.

 

 

13- شیفتی کار می کنم.

 

I work on shifts./ I work different shifts.

 

 

 

14- در شیفت صبح/ بعد از ظهر/ شب کار می کنم.

 

I work on the morning/ afternoon/ night shift.

 

 

15- روزی چند ساعت کار می کنی؟

 

How many hours a day do you work?

 

 

16- روزی ۸ ساعت کار می کنم.

 

I work 8 hours a day.

 

 

17- هفته ای چند روز کار می کنی؟

 

How many days a week do you work?

 

 

18- کارت چه ساعت شروع/ تمام می شود؟

 

What time does your work begin/ end?

 

 

19- کار ساعت ۸ شروع و ساعت ۳۰/۴ تمام می شود.

 

Work begins at 8:00 and end at 4.30.

 

 

20- یک روز در میان کار می کنم.

 

I work every other day.

 

 

21- امروز اضافه کاری می کنم.

 

I’m working overtime today.

 

 

22- پنجشنبه ها و جمعه ها تعطیلم.

 

I have Thursdays and Fridays off.

 

 

23- کجا کار می کنی؟

 

Where do you work?

 

 

24- برای کی کار می کنی؟

 

Who do you work for?

 

 

25- با کی کار می کنی؟

 

Who do you work with?

 

 

26- دفترت کجاست؟

 

Where’s your office?

 

 

27- در کدام طبقه کار می کنی؟

 

Which floor do you earn?

 

 

28- حقوقت چقدر است؟

 

How much is your salary?

 

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 247 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد ساعت و زمان Clock & Time

34 جملات رایج زبان انگلیسی در مورد ساعت و زمان Clock & Time

 


 

در این پست اصلاحات و جملات ر ایج انگلیسی که برای توصیف ساعت و زمان به کار می رود، بر روی سایت قرار گرفته است.

 


 

1- ساعت چند است؟

 

What time is it, please?/ Do you have the time, please?/ have you got the time, please?/ Can you tell me the time, please?

 

 

2- فرزندت ساعت را بلد است؟

 

Can your child tell the time?

 

 

3- به ساعت من، ده و پنج دقیقه است.

 

My watch says five past ten/ ten-oh-five.

 

 

4- ده و ده دقیقه است.

 

It’s ten past ten. / It’s ten-ten.

 

 

5- ده و ربع است.

 

It’s a quarter past ten. / It’s ten-fifteen.

 

 

6- ده و بیست دقیقه است.

 

It’s twenty past ten./it’s ten twenty-five.

 

 

7- ده و بیست و پنج دقیقه است.

 

It’s twenty-five past ten. / It’s ten twenty-five.

 

 

8- ده و نیم است.

 

It’s half past ten. / It’s ten thirty.

 

 

9- بیست و پنج دقیقه به یازده است./ ده و سی و پنج دقیقه است.

 

It’s twenty- five to eleven. / It’s ten thirty- five.

 

 

10- یک ربع به یازده است.

 

It’s a quarter to eleven. / It’s ten forty-five.

 

 

11- ده دقیقه به یازده است.

 

It’s ten to eleven. / It’s ten-fifty.

 

 

12- حدوداً پنج است.

 

It’s about/ around five.

 

 

13- به ساعتت نگاه کرده ای؟

 

Have you checked/consulted your watch?

 

 

14- چرا یک نگاه به ساعتت نمی اندازی؟

 

Why don’t you glance at your watch?

 

 

15- وقتشه که برویم.

 

 It’s time to go.

 

 

16- زودباش! از نیمه شب خیلی گذشته .

 

Come on! It’s well after midnight.

 

 

17- رأس ساعت ده بیا اینجا.

 

Come here at ten o’clock sharp/ on the dot.

 

 

18- بسیار خوب، دقیقاً ساعت ده می آیم اینجا.

 

Ok, I will come here at exactly ten o’clock.

 

 

19- بیا ساعت هایمان را با هم تنظیم کنیم.

 

Let’s synchronize our watches.

 

 

 

20- ساعت مچی ندارم.

 

I don’t have a wrist watch.

 

 

21- اگر ساعت نمی پوشی چطور از گذر زمان مطلع می شوی؟

 

How do you keep track of time if you don’t wear a watch?

 

 

22- ساعتم خوابیده.

 

My watch has stopped.

 

 

23- ساعتم عقب / جلو است.

 

My watch is slow / fast.

 

 

24- ساعتم روزی یک دقیقه عقب می رود.

 

My watch loses a minute every day.

 

 

25- ساعتم روزی یک دقیقه جلو می رود.

 

My watch gains a minute every day.

 

 

26- اما ساعت من خوب کار می کند.

 

But my watch keeps good time.

 

 

27- انگار ساعتم مشکلی دارد.

 

Sound like something has gone wrong with my watch.

 

 

28- باید به یک ساعت ساز نشانش بدهید.

 

You should take it to a watchmaker.

 

 

29- احتمالاً باطری نیاز دارد.

 

It probably needs a battery.

 

 

30- صفحه ساعت شما قشنگ است. همچنین عقربه ساعت شمار/ دقیقه شمار/ ثانیه شمار زیبایی هم دارد.

 

Your watch has a nice face. The hour/ minute/ second hand is also beautiful.

 

 

31- بندش را دوست ندارم.

 

I don’t like its strap.

 

 

32- ظهر می رویم آنجا.

 

We will go there at noon/midday/12 P.M.

 

 

33- نیمه شب می رویم آنجا.

 

We will go there at midnight 12 A.M.

 

 

34- جای که تیک تیک ساعت باشه ، نمی توانم دراز بکشم.

 

I can’t lie in a place listening to the clock ticking.

 

 

35- صدای تیک تاک ساعت را دوست ندارم.

 

I don’t like the tick- tock of the clock.

 

 

36- مریم ساعت زنگ دار را برای ۶:۳۰ صبح کوک کرد.

 

Maryam set the alarm clock for 6:30 A.M.

 

 

37- ساعت آشپزخانه چند را نشان می دهد؟

 

What time is it by the kitchen clock?

 

 

38- ساعت آشپزخانه درست نیست. اشتباه است.

 

The kitchen clock is not right. It’s wrong.

 

 

39- لطفاً قبل از اینکه بخوابی آن ساعت را کوک کن.

 

Please wind up that clock before you go to bed.

 

 

40- باید آن را بر عکس عقربه های ساعت کوک کنی.

 

You have to wind it up anti- clockwise.

 

 

41- مطمئنی نباید در جهت عقربه های ساعت کوک کنم؟

 

Are you sure I should not wind it up clockwise.

 

 

42- ساعت من نیازی به کوک کردن ندارد.

 

My watch does not need winding.

 

 

43- قبل از اینکه ظرفها را بشویی ساعتت را بیرون بیاور.

 

Take off your watch before you wash the dishes.

 

 

44- ساعتم ضد آب است.

 

My watch is water-proof.

 

 

45- فایده این ساعت چیست؟ هیچ وقت زنگ نمی زند.

 

What’s the use of this watch? You never hear the alarm go off.

 

 

46- ساعت را کی جلو / عقب می برند؟

 

When will the clock go forward/back?

 

 

47- امسال ساعت را جلو / عقب نمی کشند.

 

This year they won’t put the clock forward / back.

 

 

48- وقتی رسیدم دانشگاه اولین کاری که می کنم این است که ساعت کی زنم.

 

The first thing that I do when I arrive at the university is to clock.

 

 

49- در دانشگاه ما ساعت ورود و خروج زدن اجباری است.

 

It’s necessary to clock in / out at our university.

 

 

50- چقدر زمان سریع می گذرد.

 

How time flies!

 

 

51- در این کار زمان خیلی دیر می گذرد.

 

Time drags in this job.

 

 

52- زمان برای من خیلی کند می گذرد.

 

Time hangs/ lies heavy on my hands.

 

 

53- بباید زمان جلسه را معین کنیم.

 

Let’s fix a time for the meeting.

 

 

54- بله، وقتمان دارد تمام می شود.

 

Yeah, we are running out of time.

 

 

55- ضیق وقت دارم.

 

I am presses for time.

 

 

56- وقت حسابی کم و من یک جلسه دیگر هم باید بروم.

 

Time is tight, and I have another meeting to go to.

 

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 263 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد گشت و گذار sightseeing

331 جملات رایج زبان انگلیسی در مورد گشت و گذار sightseeing


جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد بازدید از مکان های دیدنی و گشت و گذار را در این پست مشاهده خواهید نمود.


۱- می توانم کمکتان کنم؟

Can I help you?

2- بله، دارم سعی می کنم مرکز خرید را روی نقشه پیدا کنم.

Yes, I’m just trying to find the shopping center on the map.

3- کجا می توانم یک قطب نما بخرم؟

Where can I buy a compass?

4- یک مغازه آن طرف خیابان هست. آنجا می توانید یک قطب نما بخرید.

There is a shop across the street. You can buy one there.

5- می توانید از مغازه روبروی آن داروخانه یکی بخرید.

You can buy one in the shop opposite that drugstore.

6- دفتر جهانگردی کجاست؟

Where is the tourist office?

7- نقاط دیدنی مهم اینجا کجاست؟

Where are the main points of interest here?

8- این تور چقدر هزینه دارد؟

How much does the tour cost?

9- اتوبوس کجا ما را سوار می کند؟

Where will the bus pick us up?

10- کی بر می گردیم؟

What time do we get back?

11- می توانید من را به مرکز شهر ببرید؟

Can you take me to the city center?

12- می خواهم از باغ وحش دیدن کنم.

I want to see the zoo.

13- میشه عکس گرفت؟

Is it all right to take a picture?

14- کتاب راهنما دارید؟

Do you have a guidebook?

15- بلیط ورودی چند است؟

What is the entrance fee?

16- آیا به دانشجویان تخفیف می دهند؟

I there any reduction/ discount for university student?

17- کی بسته / باز می شود؟

When does it close/ open?

18-آیا باغ وحش همه روزه باز است؟

Is the zoo open daily?

19- آن مرد چه کاره است؟

What is that man?

20- نگهبان باغ وحش است؟

He is the zoo-keeper.

21- امروز باغ وحش خیلی شلوغ است.

The zoo is packed today.

22- آن ساختمان چیست؟

What is that building?

23- چه کسی آن را ساخته است؟

Who built it?

24- چه کسی این نقاشی را کشیده است؟

Who painted this picture?

25- آیا به اشیاء عتیقه/ باستان شناسی علاقه دارید؟

Are you interested in antiques/ archaeology?

26- اسم آن مجسمه چیست؟

What is the name of that statue?

27- مجسمه چرچیل است.

It’s Churchill’s statue.

28- این مجسمه از چی درست شده؟

What is this statue made of?

29- از سیمان درست شده است.

It’s made of cement.

30- این مجسمه از یک تکه سنگ مرمر تراشیده شده است.

It is carved from a single block of marble.

31- داستانی پشت این مجسمه وجود دارد.

That statue has story behind it.

32- این مجسمه به افتخار او بنا شد.

This statue was erected in his honor.

33- در سال ۱۹۳۰ ساخته شد.

It was built in 1930.

34- مجسمه آزادی جاذبه گردشگری مهمی است.

The statue of liberty is a major tourist attraction.

35- انگلستان یکی از پنج کشور برتر دنیا در زمینه جذب گردشگر است.

Can you show me some of the ancient monuments in your city?

36- ممکنه برخی از آثار تاریخی شهرتان را به من نشان دهید؟

Can you show me some of the ancient monuments in your city?

37- اکثر آثار تاریخی تخریب یا فرسوده شده است.

Most of the monuments have been broken or defaced.

38- ممکنه لطفاً آثار تاریخی خودتان را نام ببرید؟

Would you please tell me the name of your historical monuments?

39- یک موزه اینجاست. بیا برویم داخل.

There is a museum here. Let’s go inside.

40- این موزه مجموعه کاملی از عکس های قدیمی را دارد.

The museum has an extensive collection of old photographs.

41- این موزه هزینه ورودی ندارد.

The museum has no admission charge.

42- تعدادی از نسخ اصلی آثار هنری در موزه وجود دارد.

The museum contains a number of original artworks.

43- ممکنه متصدی موزه را ببینم؟

May I see the curator?

44- این موزه سالانه یکصد هزار بازدید کننده دارد.

The museum attracts 100,000 visitors a year.

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 183 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در جواهر فروشی At the Jewelry Store

35 جملات رایج زبان انگلیسی در جواهر فروشی At the Jewelry Store

 


 

در این پست اصلاحات و جملات رایج زبان انگلیسی که در جواهر فروشی مورد استفاده قرار می گیرد، در اختیار زبان آموزان قرار گرفته است.

 

1- یک زرگر خوب سراغ داری؟

 

Do you know a good goldsmith?

 

 

2- این نزدیکی ها جواهر فروشی هست؟

 

Is there a jeweler’s nearby?

 

 

3- می خواهم یک جفت گوشواره الماس بخرم.

 

I ‘like to buy a pair of diamond earrings.

 

 

4- یک حلقه ازدواج طلای ساده می خواهم.

 

I’d like to buy an engagement ring.

 

 

 

5- ممکنه لطفاً آن انگشتر را ببینم؟

 

Can I see that ring, please?

 

 

6- ممکنه آن النگو را ببینم؟

 

May I see that bangle?

 

 

7- ممکنه یک گردنبند یشمی/ کهربایی به من نشان بدهید؟

 

Can you show me a jade/amber necklace?

 

 

8- ممکنه یک جفت گوشواره یاقوت ببینم؟

 

Can I see a pair of sapphire earrings?

 

 

9- ممکنه یک ساعت با روکش طلا به من نشان دهید؟

 

Can you show me a gold-plated watch?

 

 

10- ممکن است یک زنجیر طلای ۲۲ عیار به من نشان دهید؟

 

Could you show me a 22-carat gold chain?

 

 

11- ممکن است یک سرویس گردنبند با گوشواره به من نشان دهید؟

 

Could you show me a necklace with matching earring?

 

 

12- ممکن است یک جفت گوشواره فیروزه به من نشان دهید؟

 

Can you show me a pair of turquoise earrings?

 

 

13- چیزی می خواهم که طلا/ نقره باشد.

 

I’d like something in gold/ in silver.

 

 

14- چیزی نمی خواهم که خیلی گران باشد.

 

I don’t want anything too expensive.

 

 

15- می خواهم یک گردنبند طلای ۲۴ عیار بخرم.

 

I would like to buy a 24-carat gold necklace.

 

 

16- این انگشترها از طلای خالص ساخته شده اند.

 

There rings are a made of pure gold.

 

 

17- این طلای ۲۲ عیار است.

 

It’s 22-carat gold.

 

 

18- این انگشتر از نقره ساخته شده است.

 

This ring is made of silver.

 

 

19- این گردنبند با طلای ۲۲ عیار روکش شده است.

 

This necklace is plated with 22-carat gold.

 

 

20- در این دستبند زمرد به کار رفته است.

 

This bracelet is set with emerald.

 

 

21- می خواهم توی انگشتر طلایم یاقوت گذاشته شود.

 

I want to have sapphire set in my gold ring.

 

 

22- گوشوراه های حلقه ای را ترجیح می دهم.

 

I prefer hoop earrings.

 

 

23- این گوشواره ها جفتی ۵ پوند است.

 

These earrings are 5 a pair.

 

 

24- این گوشواره ها خیلی کوچک هستند.

 

These earrings are tiny.

 

 

25- من گوشواره های کوچک را ترجیح می دهم چون دوست ندارم وقتی بیکارم با آنها بازی کنم.

 

I prefer small earrings because I do not like to twiddle with them when I am free.

 

 

26- یک زنجیر طلا دور گردنش بود.

 

She had a gold chain around her neck.

 

 

27- طلاجات زیادی می پوشد.

 

She wears a lot of gold jewelry.

 

 

28- معمولاً  یک دستبند مسی به مچ دارد.

 

She usually wears a copper bracelet on her wrist.

 

 

29- یک گردنبند مرجانی گردنش بود.

 

She was wearing a coral necklace.

 

 

30- برای یک گردنبند نقره ۲۵۰ دلار خرج کرد.

 

She plunked down 250 for a silver necklace.

 

 

31- دستبند هایش جرینگ جرینگ می کرد.

 

Her bracelets jangled on her wrist.

 

 

32- از انگشتر جدیدم خوشت می آید؟

 

Do you like my new ring? It’s real gold.

 

 

33- ببین انگشتر طلایش چطور می درخشد.

 

Look how her gold ring glitters/sparkles.

 

 

34- یک گردنبند مروارید/ طلا/الماس می پوشد.

 

She wears a pearl/ gold/ diamond necklace.

 

 

35- می خواهم این گوشواره ها را بفروشم.

 

I’d like to sell these earrings.

 

 

36- می خواهم یک حلقه نامزدی بخرم.

 

I’d like to buy an engagement ring.

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 201 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی درباره پاسپورت – ویزا – سفارتPassport / visa / Embassy

371 جملات رایج زبان انگلیسی درباره پاسپورت   ویزا   سفارتPassport / visa / Embassy


در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی که برای گرفتن ویزا و پاسپورت مورد استفاده قرار می گیرد، در اختیار زبان آموزان قرار گرفته است.

۱- سفارت آمریکا در دبی کجاست؟

Where is the American Embassy in Dubai?

2- باید با سفارت ایران در دبی تماس بگیرید.

You should contact the Iranian Embassy in Dubai?

3- جمعیت زیادی بیرون از سفارت آمریکا تجمع کرده اند.

A large crowd has assembled outside the American Embassy.

4- مشکلتان چیست ؟ دوستان رده بالا و آشنایانی در سفارت آمریکا دارم.

What’s your problem? I have friends in high places and contacts at the the American Embassy.

5- هیچکدام از مقامات سفارت را می شناسی؟

Do you know any of the embassy officials?

6- یکی از دوستانم رابط فرهنگی آنجاست.

One of my friends is a cultural attaché there

7- می خواهم ویزای آمریکا بگیرم.

I want to get/ obtain a visa for the United States.

8- مطمئنم بهت ویزا نمی دهند.

I am sure they’ll refuse you a visa.

9- گرفتن ویزا آنقدر ها هم که تصور می کنی ساده نیست.

Getting a visa isn’t as simple as you might suppose.

10- باید بروی ته صف.

You should join the end of the queue/ line.

11- صف ویزا طولانی است. کاش می توانستم جلو بزنم.

The visa line is long. I wish I could jump the queue.

12- ببخشید آقا، برای گرفتن ویزا چه مدارکی نیاز است؟

Excuse me, sir. What documents do I need to get a visa?

13- گذرنامه، دو قطعه عکس جدید و یک کپی از بلیط باید پیوست فرم درخواست باشد.

Your visa application form should be accompanied by your passport, two recent photographs, and a copy of your ticket.

14- گذر نامه تان را آماده کنید.

Have your passport ready.

15- گذر نامه تان را باید اینجا ارائه کنید.

You should present your passport here.

16- گذرنامه تان کجاست؟

Where is your passport?

17- برای اطمینان، گذرنامه ام را توی جیب داخلی کیفم گذاشته ام.

My passport is in the inner pocket  of my bag, for safekeeping.

18- در منزل معمولاً گذرنامه ام را در جای امنی نگهداری می کنم.

At home, I usually keep my passport in a secure place.

19- با گذرنامه من دارد چکار می کند؟

What is he doing with my passport?

20- می خواهد مطمئن شود که گذرنامه شما جعلی نیست.

 He wants to make sure your passport is not a forged/ false one.

21- امیدوارم گذرنامه شما معتبر باشد.

I hope your passport is valid.

22- صاحب این گذرنامه کیست؟

Who is the holder of this passport?

23- اینجا بایستید تا پاسپورتتان مهر شود.

Wait here to have your passport stamped.

24- این گذرنامه اعتبار ندارد.

This passport is out-of-date./ this passport has expired.

25- سال آینده باید گذرنامه ام را تعویض کنم.

I need to renew my passport next year.

26- در اختیار داشتن گذرنامه معتبر و هر ویزایی که ممکن است مورد نیاز باشد به عهده شماست.

It is your responsibility to be in possession of a valid passport and any visa which may be necessary.

27- اگر گذرنامه شما مشکلی داشته باشد، گذرنامه تان را گرفته و مانع خروج شما از کشور می شوند.

If there is a problem with your passport, they’ll seize your passport and bar you from leaving the country.

28- مامور گذرنامه را با تعظیم و لبخند به من داد.

The officer handed me the passport with a bow and smile.

40- گذرنامه همه جا باید همراه شما باشد.

You should carry your passport everywhere you go.

41- هنگامی که مهلت ویزای شما تمام شود، شما را به کشور خودتان بر خواهند گرداند.

When your visa expires, they will deport you to your own country.

42- منظور من این است که اگر بیش از اعتبار ویزاییتان بمانید، شما را بازداشت می کنند.

I mean if you overstay your visa, you will be arrested.

43- نمی توانم ویزایم را تمدید کنم؟

Can’t I extend my visa?

44- این ویزا برای یک هفته است اما تا یک ماه قابل تمدید است.

The visa is for 7 days, extendable to one month.

45- کی برای من ویزا صادر می کنید؟

When will you issue a visa for me?

46- رسیدگی به درخواست ویزای شما ممکن است زمان زیادی ببرد.

It can take a long time for your visa application to be processed.

47- میانگین زمان مورد نیاز برای رسیدگی به درخواست گذرنامه شش روز کاری است.

The average turnaround for a passport application is six working days?

48- این ویزا قابل تمدید است؟

Is this visa renewable?

49- برای اینکه ویزایت را به موقع بگیری باید از هفت خوان رستم بگذری.

You have to jump through hoops to get your visa in time.

 

علی محمدیان قمی بازدید : 321 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد شخصیت افراد Peoples Character

36 جملات رایج زبان انگلیسی در مورد شخصیت افراد Peoples Character


در این پست اصلاحات و جملات رایج انگلیسی که برای توصیف شخصیت افراد به کار می رود، عنوان شده است.

 

1- نسبتاً اجتماعی است.

He‘s quite sociable.

2- نسبتاً گوشه گیر است.

He’s rather unsociable.

3- من مهربان و صمیمی هستم.

I’m kind and friendly.

4- خودم را مهربان و صمیمی می دانم.

I consider myself kind and friendly.

5- او راستگو(درستکار)/ نادرست است.

He’s honest/ dishonest.

6- او آرام/ عصبی است.

He’s calm/nervy.

7- او اجتماعی(زود جوش) / گوشه کیر(دیر جوش) است.

He’s sociable/unsociable.

8- او خوش اخلاق/ بد اخلاق است.

He’s good-tempered/bad-tempered.

9- او صمیمی(خوش برخورد) است/ او چندان صمیمی نیست.

He’s friendly/ rather unfriendly.

10- او خنده رو/افسرده است.

He’s cheerful/depressed.

11- او پر حرف/ کم حرف است.

He’s talkative/quiet.

12- او خوش صحبت/ کسل کننده است.

He’s entertaining/boring.

13- او خجالتی/پررو است.

He’s shy/ cheeky.

14- او مودب/ بی ادب است.

He’s polite/impolite.

15- او متین(باوقار)# جلف/سطح پایین است.

He’s calm/composed/ self-possessed# cheap/ low-class.

16- او مودب/ بی ادب است.

He’s polite/ impolite (rude).

17- او قابل اعتماد/ غیر قابل اعتماد است.

He’s reliable/unreliable.

18- او باهوش/ کودن است.

He’s smart (clever, intelligent)/stupid.

19- او پر کار/ تنبل است.

He’s hard- working/ lazy.

20- او صبور / عجول است.

He’s patient/ impatient.

21- او فعال/ کم تحرک است.

He’s active/ inactive.

22- او عاطفی/ غیر عاطفی است.

He’s emotional/ unemotional (cool).

23- او آگاه (معقول)/ ناآگاه است.

He’s sensible/ insensible.

24- او خوش بین/ بدبین است.

He’s optimistic /pessimistic.

25- او شجاع(با شهامت)/ بزدل است.

He’s brave(courageous)/chicken-hearted(a coward).

26- او جدی/ بی خیال است.

He’s serious/ easygoing.

27- او سخاوتمند/ خسیس است.

He’s generous/ mean.

28- او صرفه جو/ ولخرج است.

He’s economical/extravagant.

29- او با تدبیر/ بی تدبیر است.

He’s tactful/tactless.

30- او دارای اعتماد بهنفس/ فاقد اعتماد به نفس(متزلزل) است.

He’s self-confident/ insecure.

31- او مهربان/ نامهربان است.

He’s kind/ unkind.

32- او متواضع/ متکبر است.

He’s down- to-earth (humble)/arrogant.

33- او عاقل/ ابله است.

He’s wise/ a fool (foolish).

34- او قاطع/ بی اراده است.

He’s decisive/ indecisive.

35- او روشنفکر/امّل است.

He’s intellectual/ fanatic.

36- او مسئول/ غیر مسئول است.

He’s responsible/irresponsible.

37- او خلاق/ فاقد خلاقیت است.

He’s creative/unimaginative.

38- او خود خواه نیست/ خود خواه است.

He’s unselfish/ selfish.

39- او آزاد اندیش/ کوته فکر است.

He’s broad-minded/ narrow- minded.

40- او با سلیقه/ شلخته است.

He’s tidy(neat)/ messy(untidy).

41- او حس همکاری دارد/ حس همکاری ندارد.

He’s cooperative/uncooperative.

42- او با ملاحظه/ بی ملاحظه است.

He’s considerate/inconsiderate.

43- او قابل انعطاف/ لجباز است.

He’s flexible/stubborn.

44- او یک آقای به تمام معنی است.

He’s a real gentleman.

45- او یک خانم به تمام معنی است.

She’s a real lady.

46- او با نشاط و پر انرژی است.

He’s lively and energetic.

47- او مبتکر و خلاق است.

He’s innovative and creative.

48- او متفکر و آزاد اندیش است.

He’s thoughtful and open-minded.

49- او خود ساخته و متکی به نفس است.

He’s self- made and independent.

50- او با سواد و با مطالعه است.

He’s knowledgeable and well- read.

51- او با شخصیت و قابل احترام است.

He’s dignified and respectable.

52- او سخاوتمند و مهمان نواز است.

He’s generous and hospitable.

53- او سخت کوش و درس خوان است.

He’s hard-working and studious.

54- او متظاهر است.

He’s showy (a show-off).

55- او خسیس است.

He’s stingy (a miser).

56- او حسود است.

He’s jealous.

57- او دو رو است.

He’s two-faced.

58- او حساس است.

He’s sensitive (touchy).

59- او احساساتی است.

He’s sentimental.

60- او لوس است.

He’s spoiled.

61- او کنجکاو(فضول) است.

He’s curious (nosy/nosey).

62- او زود از کوره در می رود.

He’s quick-tempered./he loses his temper quickly.

63- همیشه پشت سر(من ) حرف می زند.

He’s always talking behind (my) back.

64- او اعتماد به نفس ندارد.

He lacks self-confidence.

65- نسبت به انتقاد حساسیت دارد.

He’s rather sensitive to criticism.

66- هرگز غیبت نمی کند.

He never backbites.

67- همیشه سر به سر دوستانش می گذارد.

He always teases his friends.

68- معمولا با دیگران قاطی نمی شود.

He doesn’t usually mix with others.

 

علی محمدیان قمی بازدید : 199 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در اداره پست At the Post Office

38 جملات رایج زبان انگلیسی در اداره پست At the Post Office


 

 

در این پست اصلاحات و جملات رایج زبان انگلیسی که در اداره پست مورد استفاده قرار می گیرد، در اختیار زبان آموزان قرار گرفته است.

 

1- چه کار می کنی؟

 

What are you doing?

 

 

2- دارم برای دوستم در کانادا نامه می نویسم.

 

I am writing a letter to my friend in Canada.

 

 

3- دارم برای جان نامه تشکر/ تبریک/ تسلیت می نویسم.

 

I am writing a letter of thanks/ congratulations/ condolence to John.

 

 

4- خواندن دست خط تو برایش بسیار دشوار است.

 

It’s very hard for him to decipher your handwriting.

 

 

5- دست خطم هیچ موقع خیلی خوب نبوده است.

 

My handwriting has never been very neat.

 

 

6- به نامه ام یک فقره چک نیز پیوست کرده ام.

 

I have enclosed a check with my letter, too.

 

 

7- مطمئنم وقتی نامه را باز کند و چک را ببیند بسیار خوشحال می شود.

 

I’m sure when he tears it open and sees the check, he will leap for joy.

 

 

8- باید یک پاکت با آدرس خودم برای آن شرکت بفرستم.

 

I have to send an SAE(self- addressed envelope) to that company.

 

 

9- اگر هنوز در پاکت را نبسته ای، این کارت پستال را هم داخل آن بگذار.

 

If you have not sealed to the letter yet, put this postcard inside it, too.

 

 

10- فراموش کرده ای آدرس فرستنده را بنویسی.

 

Will you go to the post office today?

 

 

11- امروز به اداره پست می روی؟

 

Will you go to the post office today?

 

 

12- بله، تو راه که میرم سر کار، یک سری هم به اداره پست می زنم.

 

Yes, on my way to work, I will stop by the post office.

 

 

13- یادت نرود که در این شهر اداره پست رأس ساعت ۵ بسته می شود.

 

Don’t forget that the post office shuts/ closes at five o’ clock in this city.

 

 

14- می توانی این نامه/ بسته  را برایم پست کنی؟

 

Could you post this letter/ package for me?

 

 

15- مسئله ای نیست. به یکی از شعب اداره پست می روم.

 

No problem. I will go to one of the sub-post offices.

 

 

16- امری داشتید،آقا؟

 

I’d like a twenty-cent stamp.

 

 

17- یک تمبر ۲۰ سنتی می خواهم.

 

I’d like a twenty-cent stamp.

 

 

18- هزینه ارسال یک نامه به ژاپن از طریق پست هوایی/ پست زمینی چقدر است؟

 

How much is an air mail/ surface mail letter to Iran by regular mail?

 

 

19- هزینه ارسال این نامه به ایران با پست عادی چقدر است؟

 

How much does it cost to send this letter to Iran by regular mail?

 

 

20- هزینه ارسال یک کارت پستال به ایران چقدر است؟

 

How much does a postcard to Iran cost?

 

 

21- هزینه ارسال این تلگرام احوال پرسی به ایران چقدر است؟

 

How much is this greeting telegram to Iran?

 

 

22- هزینه پست این نامه ها به مقصد انگلستان چقدر است؟

 

What’s the postage on these letters to England?

 

 

23- الساعه بررسی می کنم. امر دیگری دارید؟

 

I will look it up right away. Can I help you with anything else?

 

 

24- سلام آقا، می خواهم این بسته را به انگلستان بفرستم.

 

Hello, sir. I would like to mail this package/parcel to England.

 

 

25- داخل بسته چیست؟

 

What’s inside it?

 

 

26- فقط دو سه تا لوح فشرده.

 

Just a couple of CDs.

 

 

27- می خواهید با پست سفارشی بفرستید؟

 

Do you want to send it by registered mail?

 

 

 

28- بله، می خواهم بسته را با پست سفارشی بفرستم.

 

Yes, I would like you to register the parcel.

 

 

29- نه ترجیح می دهم با پست پیشتاز بفرستم.

 

No, I prefer to send it by express mail.

 

 

30- لطفاً این فرم را پر کنید.

 

Fill in/ fill out this from, please.

 

 

31- می خواهم از طریق پست مقداری پول برای دوستم بفرستم.

 

I want to send my friend some money through the post.

 

 

32- چرا برایش یک حواله پستی نمی فرستی؟

 

Why don’t you send him a postal order?

 

 

33- امروز صبح یک نامه برایت آمد.

 

A letter came for you this morning.

 

 

34- پستچی نامه را آورد.

 

The post man/ post women/ mailman brought the letter.

 

 

35- نامه را درون صندوق پست انداخته بود.

 

He had dropped it in the letterbox/mailbox.

 

 

36- دوست دارم یک صندوق پستی(در اداره پست) داشته باشم.

 

I would like to have a post office box.

 

 

37- ممکنه یک فرم استخدام به من بدهید؟ شنیده ام باید از اداره پست بگیرم.

 

Can I get an employment from? I hear it is obtainable at the post office.

 

 

38- بفرمایید.

 

There you are./ Here you are./ Here you go./ there you go.

 

 

39- برای جزئیات بیشتر، یک اعلامیه از دفتر پستی منطقه خودتان بگیرید.

 

For more details, pick up a leaflet in your local post office.

 

 

40- کد پستی این منطقه چند است؟

 

What’s the zip code/post code of this area?

 

 

41- فراموش کرده اید آدرستان را پشت پاکت نامه بنویسید.

 

You have forgotten to write your address on the back of the envelope.

 

 

42- این بسته را کی دربافت می کنند؟

 

When will they receive this parcel?

 

 

43- ظرف دو روز.

 

In two days.

 

 

44- خیلی متشکرم.

 

Thank you very much.

 

 

45- خواهش می کنم.

 

You are welcome.

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 173 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج زبان انگلیسی در آرایشگاه Barber’s

39 جملات رایج زبان انگلیسی در آرایشگاه Barber’s

 


 

در این پست اصلاحات و جملات رایج زبان انگلیسی که در آرایشگاه مورد استفاده قرار می گیرد، در اختیار زبان آموزان قرار گرفته است.


 

1- ماه هاست مویم را اصلاح نکرده ام.

 

I haven’t had a haircut for months.

 

 

2- مویم را هر دو هفته یکبار مرتب می کنم.

 

I have my hair trimmed every two weeks.

 

 

3- امروز باید سر و صورتم را اصلاح کنم.

 

Today, I want to have a haircut and shave.

 

 

4- سلام آقا. می خواهم مویم را اصلاح کنم.

 

Hello, sir. I want to have a haircut.

 

 

5- چطور می خواهید باشه،آقا؟

 

How do you want it, sir? / how would you like it, sir?

 

 

6- چطور کوتاهش کنم،قربان؟

 

How shall I cut it, sir?

 

 

7- لطفاً فقط کمی مرتبش کنید.

 

Just tidy it up a bit, please.

 

 

8- لطفاً همه جایش را خیلی کوتاه کنید.

 

Very short all over, please.

 

 

9- لطفاً خیلی کوتاهش نکنید.

 

Don’t make it too short, please.

 

 

10- نه خیلی کوتاه، لطفاً

 

Not so much off, please.

 

 

11- لطفاً فقط مرتبش کنید.

 

Just give it a trim, please.

 

 

12- ممکن است فقط پشت موهایم را مرتب کنید.

 

Could you just trim my hair at the back?

 

 

13- ممکنه لطفاً ریش و سبیلم را هم مرتب کنید.

 

Would you please trim my mustache and beard, too?

 

 

14- ممکنه لطفاً ریش و سبیلم را بتراشید؟

 

Would you please shave off my beard and mustache?

 

 

15- نمی خواهید ریش و سبیل بگذارید؟

 

Don’t you want to grow a beard and moustache?

 

 

16- می خواهم ته ریش داشته باشم.

 

I’d like to have stubble on my face.

 

 

17- می خواهم موهایم مدل دار اصلاح شود.

 

I want to have my hair styled.

 

 

18- می خواهید مدل مویتان را عوض کنید؟

 

Do you want to change your hairstyle?

 

 

19- مد روز چیست؟

 

What is the fashion?

 

 

20- آیا این مدل مو مد رایج است؟

 

Is this hairstyle in fashion?

 

 

21- نه، این مدل مو دیگر از مد افتاده است.

 

No, this hairstyle is out of fashion.

 

 

22- لطفاً از خمیر ریش استفاده کنید.

 

Please use shaving foam/shaving cream.

 

 

23- لطفاً خیلی تکان نخورید. اگر آرام ننشینید چطور می توانم موهایتان را کوتاه کنم؟

 

Please do not move a lot. How can I cut your hair if you don’t keep still!

 

 

24- خط موی شما داره عقب می ره.

 

Your hairline is beginning to recede.

 

 

25- موهایتان را خشک و شکننده است.

 

Your hair is dry and fragile.

 

 

26- موهای بالای سرتان خیلی تنک است.

 

Your hair is quite thin on top.

 

 

27- می خواهید کمی روغن به موهایتان بزنم.

 

Shall I put some oil on it?

 

 

28- می خواهید موهایتان شسته شود؟

 

Would you like it washed?

 

 

29- شامپو بزنم؟

 

How about a shampoo?

 

 

30- نه متشکرم، بگذارید همینطور باشد.

 

No, thanks. Just leave it as it is.

 

 

31- اصلاح موهایم را می پسندی؟

 

 Do you like my new haircut?

 

 

32- بله، خصوصاً خط ریشتان را می پسندم.

 

Yes, specially your sideburns/ sideboards.

 

 

33- من موهای صاف/ موج دار/ فر را دوست دارم.

 

I like straight/wavy curly hair.

 

 

34- وقتی ریشتان را از ته می تراشید شیک تر به نظر می رسید، گرچه با ریش هم خوش قیافه هستید.

 

You look smarter when you are clean-shaven, though you are handsome with a beard, too.

 

 

35- با موهای کوتاه خیلی خوشگل تر به نظر می رسید.

 

You look much more beautiful with your hair cut short.

 

 

36- با موهای کوتاه ممکن است با پسر اشتباه گرفته شوم.

 

With my hair cut short, I can pass for a boy.

 

 

37- موهای کوتاه به شما نمی آید. چرا نمی گذارید موهایتان بلند شود؟

 

Short hairstyle doesn’t suit you. Why don’t you let your hair grow?

 

 

38- اما من ترجیح می دهم موهایم روی شانه هایم بیفتد.

 

But I prefer my hair to fall loose around my shoulders.

 

 

39- تصمیم گرفته ام موهایم را فر کنم.

 

I have decided to have my hair premed.

 

 

40- چرا موهایت را مشکی نمی کنی؟ خیلی از موهایت سفید شده است.

 

Why don’t you color/dye your hair black? I can see lots of gray hairs.

 

 

41- چرا از یک شامپوی ضد شوره استفاده نمی کنی؟ موهایت خیلی شوره دارد.

 

Why don’t you use an anti-dandruff shampoo? There is a lot of dandruff in your hair.

 

 

42- از مدلی که موهایم را کوتاه کرده راضی نیستم.

 

I’m not satisfied with the way he cut my hair.

 

 

43- نظرتان راجع به ابروهای پر پشت و موهای نرم چیست؟

 

How about bushy eyebrows or soft hair?

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 305 1392/10/01 نظرات (0)

جملات کاربردی زبان انگلیسی در سن – قد – وزن Age – Height – Weight

41 جملات کاربردی زبان انگلیسی در سن   قد   وزن Age   Height   Weight


در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی که در مورد سن – قد و وزن کاربرد دارد عنوان شده است.


A: سن                   Age


1- چند سال داری؟

How old are you?

2- بیست سال دارم.

I’m 20(years old)

تقسیم بندی کلی برای دوره های سنی:

۳- دوست مکاتبه ای جدیدم تین ایجر است.(منظور نوجوان بین ۱۳ الی ۱۹ ساله می باشد زیرا اعداد ۱۳ الی ۱۹ در انگلیسی همه به teenختم می شوند.)

My new pen-pal is teen-ager.

4- استاد فیزیک ما جوان/ میانسال/ تقریباً مسن/ مسن است.

Our physics professor is young/ middle-aged/elderly/old.

5- اگر سن دقیق کسی را ندانیم می توانیم از این عبارات استفاده کنیم. مثلا این جمله درباره کسی گفته می شود که بالای ۲۰ سال دارد. منظور از twenties  ده سال بین ۲۰ و ۲۹ سالگی است.

He is in his twenties./ she is in her twenties.

و اگر بخواهیم باز هم دقیق تر بگوییم:

۶- او بیست و یکی دو سال دارد.

He is in his early twenties.

7- او بیست و پنج شش سال دارد.

He is in his mid-twenties.

8- او بیست و هشت نه سال دارد.

He is in his late twenties.

پس هنگامی که سن دقیق کسی را نمی دانیم می توانیم کلیه جملات مربوط به سن را با استفاده از عبارات زیر بسازیم.

He is in his mid thirties

She is in her late nineties


B: قد و جثه   Height & build      


۹- قد شما (تو) چقدر است؟

How tall are you?

10- قدم یک متر و هفتاد و هشت سانتیمتر است.

I’m 1 meter 78.

11- قد متوسط دارد.

He’s (of) medium/ average height.

12- نسبتاً قد کوتاه است.

She’s rather short.

13- نسبتاً قد بلند است.

She’s quite/ pretty tall.

14- خیلی قد بلند است.

He’s very tall.

15- چثه متوسط دارد.

He’s (of) medium build.

16- خوش هیکل است.

He’s well-built.

17- هیکلش درشت است.

He’s well built.

18- چهار شانه است.

He’s broad-shouldered.

19- او چاق # لاغر است.

He‘s hefty/ heavy/fat # thin/ slim/ slender.

20- او خیلی لاغر (استخوانی) است.

He’s skinny.

21- استخوان بندی درشت دارد.(برای خانم ها)

She’s big-boned/ large- boned.

22- او کمی چاق است.(برای خانم ها و در حد مطلوب)

She’s plump.

23- ریزه اندام است.(برای خانم ها )

She’s petite.


C: وزن                    weight


24- وزنت چقدر است؟

How much do you weight?/ what’s your weight?

25- هفتاد و پنج کیلو وزن دارم.

I weight/am 75 kilos.

26- کمی اضافه وزن دارم.

I’m a little overweight.

27- مواظب وزنم هستم.

I’m watching my weight.

28- چاق شدن.

to put on weight = to gain weight

29- لاغر شدن.

to lose weight

30- دارم چاق / لاغر می شوم.

I’m putting on / losing weight.

31- دو کیلو اضافه کرده ام(چاق شده ام).

I’ve put on 2 kilos.

32- سه کیلو کم کرده ام(لاغر شده ام).

I’ve lost 3 kilos.

 

علی محمدیان قمی بازدید : 219 1392/10/01 نظرات (0)

جملات کاربردی زبان انگلیسی مورد خداوند و مذهب God and Religion

40 جملات کاربردی زبان انگلیسی مورد خداوند و مذهب God and Religion

 


 

در این پست اصلاحات و جملات رایج زبان انگلیسی که برای مکالمات مربوط به مذهب و خداوند به کار می رود، ارائه شده است.

 

1- مذهبت چی است؟

 

What’s your religion?

 

 

2- من مسیحی/ یهودی/ زرتشتی/ هندو هستم.

 

I am a Christian/ Jew/ Zoroastrian/ Hindu.

 

 

3- من مسلمان هستم.

 

I am a Muslim.

 

 

4- سنی هستی یا شیعه؟

 

Are you a Shiite or a Sunni?

 

 

5- او مرتد/ ملحد است.

 

He is an apostate/ atheist.

 

 

6- او یک مومن با اخلاص است.

 

He is a devout believer.

 

 

7- من آدم خیلی مذهبی ای هستم.

 

I am a deeply religious person.

 

 

8- در مورد فرقه ای که گفتی، چیزی نمیدانم.

 

I have no information about the sect you mentioned.

 

 

9- چیزهایی که تو گفتی توهین به مذهب من بود.

 

What you said was offensive to my religion.

 

 

10- اگر این چیزها را بگویی، متهم به کفر میشوی.

 

If you say such things, you will be accused of blasphemy.

 

 

11- او سال پیش به اسلام گروید.

 

He converted to Islam last year.

 

 

12- استیو سال گذشته مسلمان شد و نام محمد را برای خود برگزید.

 

Steve become a Muslim and adopted the name “Muhammad”

 

 

13- من به خدا اعتقاد راسخ دارم.

 

I have a strong belief in God.

 

 

14- من به حیات اخروی اعقتاد دارم.

 

I believe in life after death/afterlife/ eternal life.

 

 

15- ما همه به خدا ایمان داریم.

 

I believe in God.

 

 

16- من به معجزات و نیروهای ماوراء طبیعی ایمان دارم.

 

I believe in miracles and supernatural powers.

 

 

17- چند نفر از افراد خانواده شما در ماه مبارک رمضان روزه می شوند؟

 

How many people in your family fast in the holy month of Ramadan?

 

 

18- عید فطر در مهمترین عید در مذهب ما محسوب می شود.

 

Fetr Feast/Eid is considered to be the greatest feast in our religion.

 

 

19- معمولاً کی به مسجد میروی؟

 

When do you usually go to the mosque?

 

 

20- من وضو می گیرم، نمازم را می خوانم و می خوابم.

 

I take ablutions, say my prayers and go to bed.

 

 

21- هر وقت موذن اذان بگوبد، من کارم را رها می کنم و به مسجد می روم.

 

When the Muezzin calls us to pray, I quit my work and go to mosque.

 

 

22- نماز نوعی پیوند با خداست.

 

Prayer is a form of communion with God.

 

 

23- مردم خدا ترس نمازهایشان را سر وقت می خوانند.

 

God- fearing people say their prayers on time.

 

 

24- من آدم گناهکاری هستم.

 

I am a sinful man.

 

 

25- خداوند گناهان ما را می بخشد.

 

God forgives our sins.

 

 

26- ما باید دعا کنیم که رستگار شویم.

 

We should pray for salvation.

 

 

27- لطف خدا  باعث شد زنده بمانیم.

 

We were saved by God’s grace.

 

 

28- خدا شاهده من از آدم هایی که غیبت می کنند متنفرم.

 

Honest to God, I hate people who backbite.

 

 

29- در اسلام افترا زدن گناه کبیره محیوب میشود.

 

In Islam, slandering people is a cardinal sin.

 

 

30- ایمان تو به خدا از دعاهایت پیداست.

 

Your devotion to God is made manifest in your prayers.

 

 

31- خداوند مهربان، ما را نجات بده!

 

Merciful God, save us!

 

 

32- خداوند روحش را قرین رحمت کند!

 

May God have mercy on his soul!

 

 

33- اولین قدم اطلاعت از خداوند است.

 

Obedience to God is the first step you must take.

 

 

34- خدا دعای تو را مستجاب کرده است.

 

God has answered your pray.

 

 

35- دعا می کنم خدا مرا پاک و منزه کند.

 

I pray to God to purify me.

 

 

36- باید به عقوبت الهی فکر کنی.

 

You should think about the divine retribution.

 

 

37- باید در راه خدا قربانی کنی.

 

You have to make a sacrifice to God.

 

 

38- باید یک گوسفند در راه خدا قربانی کنی.

 

You should offer a sheep as a sacrifice God.

 

 

39- خدا مرا بکشه اگر دروغ بگم.

 

May God strike me dead if I’m telling a lie!

 

 

40- به خاطر چیزهای بی ارزش قسم خدا را نخور.

 

Do not swear to/ by God for unimportant things.

 

 

41- خدای بزرگ!حالا من چیکار کنم؟

 

God Almighty! What on earth should I do now?

 

 

42- خداوند بخشنده است.

 

God is bountiful.

 

 

43- کمک به فقرا نوعی عبادت واقعی است.

 

Helping the poor is a form of true worship to God.

 

 

44- خدا نکنه تو تصادف کنی!

 

God forbid you should have an accident!

 

 

45- وظیفه اصلی یک روحانی موعظه کردن مردم است.

 

A clergyman’s main duty is to preach people.

 

 

46- هیچ وقت برای زیارت به مکه رفته ای؟

 

Have you ever been on the pilgrimage to Mecca?

 

 

47- امیداروم یک روز بتوانم به زیارت خانه خدا در مکه برم.

 

I hope I can make a pilgrimage to the Holy House of God in Mecca.

 

 

48- پدرم دو بار به حج رفته است.

 

My father has made a hadj /haj twice.

 


 

لغات بیشتر

 


 

فرشته: angel

 

ارتداد:apostasy

 

فرشته مقرب:archangel

 

انجیل:Bible

 

خلافت:caliphate

 

عفت:chastity

 

جنگ صلیبی :crusade

 

جبرییل:Gabriel

 

بهشت:Heaven

 

تقویم هجری:Hegira calendar

 

جهنم:  Hell

 

امامان معصوم:infallible

 

عیسی:Jesus

 

روز جزا:Judgment Day

 

مناره: minaret

 

تقوا:piety

 

پیامبر:prophet

 

قرآن:Quran

 

تعصب مذهبی:religious prejudice

 

رستاخیز:Resurrection

 

شیطان:Satan

 

حرم:shrine

 

نیازهای معنوی:spiritual needs

 

الهیات:theology

 

تناسخ:  transmigration

 

کافر:unbeliever

 

گوشت نجس و حرام:unclean meat

 

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 299 1392/10/01 نظرات (0)

آدرس پرسیدن و آدرس دادن در زبان انگلیسی Asking & Giving Direction

43 آدرس پرسیدن و آدرس دادن در زبان انگلیسی Asking & Giving Direction


در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی که در هنگام پرسیدن آدرس و دادن آدرس به کار می رود، عنوان شده است.

 

1- خانه ات کجاست؟

Where is your house?

2- خانه من خیابان فجر است.

My house is on Fajr Street.

3- ممکن است لطفاً آدرس دقیقت را به من بدهی؟

Could you please give me the exact address?

4- من آدرس ثابتی ندارم .

I don’t have a fixed address.

5- لطفاًبرایم به این آدرس نامه بفرست.

Please write me at this address.

6- اجازه بده آدرست را بنویسم.

Please let me jot your address down/write your address down.

7- یک تکه کاغذ داری؟

Have you got a slip of paper?

8- بسیار خوب، خیابان فجر، شماره ۱۶۴٫

Ok, it is 164 Fajr Street.

9- آیا توی یک کوچه بن بست است؟

Is it in a blind alley?

10- نه در خیابان اصلی است.

No, it’s on the main street.

11- مقابل بانک است.

It’s across from the bank./it’s opposite the bank.

12- پشت مسجد است.

It’s behind the mosque.

13- روبروی خانه ام( این طرف خیابان) ایستگاه اتوبوس است.

There is a bus stop in front of my house.

14- من باید آدرس آقای اسمیت را به دست بیاورم.

I need to get hold of Mr. Smith’s address.

15- ببخشید، ممکنه لطفاً به من بگویید خیابان امام خمینی کجاست؟

Excuse me, could you tell me where Imam Khomeini Street is, please?

16- ببخشید میدان امام از کدام طرف است؟

Excuse me, can you tell me the way to Imam Square?

17- من دنبال کوچه گل ها می گردم.

 I am looking for Golha Lane/Alley?

18- ببخشید، دارم دنبال یک کتابخانه می گردم.

Excuse me; I am trying to find a library.

19- ببخشید، ترمینال اتوبوس/ ایستگاه راه آهن از کدام طرف است؟

Excuse me, can you tell me the way to the bus station/ railway station?

20- چگونه می توانم به مرکز خرید بروم؟

How can I go to the shopping center.

21- ممکنه لطفا من را راهنمایی کنید؟

Would you please guide me?

22- ببخشید؟ میشه کمی آهسته تر صحبت کنید؟

Pardon me? Could you please speak a little more slowly?

23- به خیابان دوم سمت چپ بروید. کنار داروخانه است.

Take the second Street on the left. It’s next to the drugstores.

42- دور بزن و وقتی رسیدی به چراغ راهنما بپیچ سمت چپ.

Turn round then turn left at the traffic light.

25- سر چهار راه بپیچ سمت راست.

Take a right at the junction/ the intersection.

26- سه راه اولی را رد کن بعد برو داخل اولین فرعی دست چپ.

Go through the T-junction/T-intersection and then turn into the first side- street on the left.

27- همینطور بروید تا برسید به تقاطع، بعد به چپ بپیچید.

Carry on till you get to the crossroads/ intersection then turn left.

28- مستقیم برو تا به یک پیچ برسی.

Go straight on till you get a turning.

29- میدان را دور بزن و برو داخل خیابان رُز.

Go round the turnabout/ traffic circle and go to Rose Street.

30- این خیابان را برو پایین/ بالا.

Go down the Street/ up the Street.

31- مستقیم در امتداد خیابان پایین بروید. به دومین چراغ راهنمایی که رسیدید سمت چپ بپیچید. پیداش می کنید.

Go down the Street and turn left at the second stoplight. You can’t miss it.

32- سه تا بلوک برو جلو بپیچ سمت راست.

Go three blocks and make a right.

33- وقتی به پل هوایی( روگذر) رسیدی، از یک نفر دیگر بپرس.

Ask someone else when you get to the flyover/overpass.

34- همینطور مستقیم دو تا بلوک بروید جلو تا به آنجا برسید.

Keep going straight for two blocks and you will run right into it.

35- آیا این خیابان اصلی است؟

Is this the main street?

36- آیا این خیابان یک طرفه است؟

Is this a one-way street?

37- این خیابان بن بست است.

This is a dead- end.

38- این خیابان بسته است.

This street is block.

39- این ابتدای جاده کمربندی است.

This is the beginning of the bypass.

40- چگونه می توانم به جاده کمربندی بروم؟

How can I get to the ring road/ beltway?

41- چگونه می توانم به بزرگراه همت بروم؟

How can I get to Hemmat Dual Carriageway / Divided Highway?

42- آیا اتوبان نزدیک است؟

Is the motorway /freeway near?

43- تا پمپ بنزین بعدی چند کیلومتر راه است؟

How many kilometers is it to the next gas station?

44- زیاد طول می کشد تا به آنجا برسم؟

Will it take me long to get there?

45- خیلی دوره؟

Is it far?

46- نه اصلاً دور نیست.

No, it’s no distance at all.

47- نه، حدوداً ۵۰۰ متر راه است.

No, it’s about five hundred meters.

48- پیاده خیلی دور است؟

Is it too far to walk?

49- نه پیاده حدوداً ۵ دقیقه راه است.

No, it’s about five minutes’ walk.

50-شما ظرف مدت کمتر از ۵ دقیقه آنجا می رسید.

You will get there in less than 5 minutes.

51- باید با اتوبوس برم؟

Should I take a bus?

52- نه نیاز نیست با اتوبوس بروید.

No, you don’t need to take a bus.

53- خیلی متشکرم.

Thanks a lot.

54- خواهش می کنم.

You’re welcome./Don’t mention it./Anytime./ sure./Not at all.

علی محمدیان قمی بازدید : 263 1392/10/01 نظرات (0)

جملات کاربردی زبان انگلیسی در تاکسی Taxi

42 جملات کاربردی زبان انگلیسی در تاکسی Taxi

 


 

در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی که در تاکسی مورد استفاده قرار می گیرد، ارائه شده است.

۱- با تاکسی به فرودگاه رفتم.

 

I took / got a cab to the airport.

 

 

2- معمولاً با تاکسی به فرودگاه می روم. هرگز با ماشین خودم نمی روم.

 

I usually go to the airport by taxi. I never go in my car.

 

 

3- چقدر طول می کشد ما را از اینجا به فرودگاه ببرید؟

 

How long does it take to take us from here to the airport?

 

 

4- با تاکسی فقط پنج دقیقه راه است.

 

It’s only a five-minute taxi-ride away.

 

 

5- از فرودگاه تا دانشگاه با تاکسی حدوداً بیست دقیقه طول می کشد.

 

A taxi journey from the airport to the university takes about twenty minutes.

 

 

6- باید یک تاکسی تلفنی برایش بگیریم. آخر شب است.

 

We should call him a cab. It’s late at night.

 

 

7- می خواهی زنگ بزنم تاکسی بیاید؟

 

Would you like me to phone for taxi?

 

 

8- من جلو می نشینم.

 

I will sit in the front.

 

 

9- یک ربع است که دارم برای تاکسی دست تکان می دهم. اما هیچ کدام از آنها نمی ایستد.

 

I have been hailing cabs since fifteen minutes ago. None of them stops.

 

 

10- برایت تاکسی بگیرم؟

 

Shall I call/ order/ hail a taxi for you?

 

 

11- بیا با تاکسی به خانه برگردیم.

 

Let’s take a taxi back home.

 

 

12- آیا این نزدیکیها ایستگاه تاکسی هست؟

 

Is there a taxi rank/ cab stand nearby?

 

 

13- او خسیس تر از آن است که بخواهد تاکسی بگیرد.

 

She’s too cheap/ mean to take a cab.

 

 

14- شرکت برای شما یک تاکسی در فرودگاه آماده خواهد کرد.

 

The company will arrange for a taxi to meet you at the airport.

 

 

15- هر شش تامون به زور توی یک تاکسی سوار شدیم.

 

All six of us bundled into a taxi.

 

 

16- ما همگی پریدیم توی یک تاکسی.

 

We all jumped in a taxi.

 

 

17- تعارف کردم کرایه تاکسی را بدهم.

 

I offered to pay the fare of the taxi.

 

 

18- او بر سر کرایه تاکسی با راننده مشاجره کرد.

 

He got into a dispute over the taxi fare.

 

 

19- به دلایلی که حالا یادم نمی آید، مجبور شدیم تاکسی بگیریم.

 

For some reason which escapes me, we had to take a taxi.

 

 

20- بعضی از راننده های تاکسی کرایه های خیلی بالایی می گیرند.

 

Some taxi drives charge extortionate rates.

 

 

21- بعضی از راننده های تاکسی کرایه های خیلی بالایی می گیرند.

 

We have the largest fleet of taxies in the state.

 

 

22- ما بزرگترین ناوگان تاکسی رانی کشور را داریم.

 

We have the largest fleet of taxies in the state.

 

 

23- عجله کن! تاکسی بیرون مقابل در ایستاده.

 

Hurry up! The taxi is out front.

 

 

24- بار سفرم زیادست، بنابراین مجبورم تاکسی بگیرم.

 

I am loaded down with bags, so I have to take a taxi.

 

 

25- بیا یک تاکسی بگیریم و فکر پولش نکنیم!

 

Let’s take a taxi and blow the expense!

 

 

26- آخه واسه چی داری بوق می زنی؟

 

Why on earth are you tooting/ honking your horn?

 

 

27- کجا می روید آقا؟

 

Where to, sir?

 

 

28- می خواهم به این آدرس بروم.

 

I want to go to this address.

 

 

29- کرایه چقدر است؟

 

How much is the fare?

 

 

30- میشه بگویید کرایه تا هتل تقریباً چقدر میشه؟

 

Can you tell me roughly how much the fare will be to the hotel?

 

 

31- من بیش از دو دلار نمی دهم.

 

I won’t pay more than two dollars.

 

 

32- سوار شو.

 

Hop in.

 

 

33- ممکنه تاکسی متر را ببینم؟

 

May I see the taximeter?

 

 

34- راننده تاکسی از هتل پورسانت می گیرد.

 

The taxi driver gets a rake- off from the hotel.

 

 

35- تو خیابان تاکسی زیاد نیست.

 

There are few taxies in the street.

 

 

36- آیا فکر می کنی دلیلش سهمیه بندی بنزین است؟

 

Do you think it’s because gas has been rationed?

 

 

37- من با سهمیه بندی موافقم چرا که این کار سبب صرفه جویی در مصرف انرژی می شود.

 

I am in favor of rationing, because we can save energy this way.

 

 

38- دولت در صدد کنترل مصرف سوخت است.

 

The government is trying to rein in fuel consumption.

 

 

39- به خودروهای شخصی روزانه ۵/۳ لیتر بنزین یارانه ای و به خودروهای دولتی ۱۰ لیتر داده می شود.

 

Private cars are allowed 3.5 liters of subsidized petrol per day, state-owned vehicles 10 liters.

 

 

40- سهمیه وسائط حمل و نق عمومی بیشتر است.

 

Public transportation vehicles have a higher quota.

 

 

41- باید مراقب باشی کارت هوشمند سوخت را گم نکنی چون صدور مجدد آن زمان می برد.

 

You should be careful not to lose your fuel smart card, because reissuing take time.

 

 

42- سعی می کنم در مصرف سوخت صرفه جویی کنم.

 

I try to economize on fuel.

 

 

43- اشکالی ندارد شما کرایه تاکسی را پرداخت کنید؟

 

Would you mind paying the taxi driver?

 

 

44- مثل اینکه کرایه تاکسی ها را باید من بدهم.

 

Sounds like I have to pay for the taxies.

 

 

45- دست از خسیس بازی بردار.

 

Stop being such a close- fisted man.

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 573 1392/10/01 نظرات (0)

جملات کاربردی زبان انگلیسی در مورد غذاها،انواع غذاها، پختن و سرخ کردن Cooking & Frying

44 جملات کاربردی زبان انگلیسی در مورد غذاها،انواع غذاها، پختن و سرخ کردن Cooking & Frying

 


 

در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی در مورد انواع غذاها، انوع روشهای پختن و سرخ کردن غذاها ارائه شده است.

۱- غذای آب پز زیاد می خوری؟

 

Do you eat a lot of boiled food?

 

 

2- یک تخم مرغ آب پز(سفت)/ عسلی می خواهم.

 

I want a hard-boiled/soft-boiled egg.

 

 

3- ماهی را سرخ بکنم؟

 

Shall I fry the fish?

 

 

4- وقت آنست که گوشت را کباب کنیم.

 

It’s time to grill the meat.

 

 

5- می خواهم مرغ(جوجه) را داخل فر بگذارم.

 

I want to roast the chicken.

 

 

6- گاهی سبزیجات را با بخار می پزم.

 

I sometimes cook vegetables with steam.

 

 

7- ماهی دودی دوست داری؟

 

Do you like smoked fish?

 

 

8- نه ماهی شور دوست دارم.

 

No ,I like pickled salmon.

 

 

9-فکر می کنم چیزی دارد می سوزد.

 

I think something is burning.

 

 

10- نگاه کن! شیر دارد سر می رود.

 

Look! The milk is boiling over.

 

 

11- بگذار کره آب شود.

 

Let the butter melt.

 

 

12- بگذار گوشت به مدت دو ساعت آرام بجوشد.

 

Let the meat simmer for two hours.

 

 

13- این قابلمه برای آرام پخت گوشت و سبزیجات خوب است.

 

This pan is good for poaching meat and vegetables.

 

 

14- بندرت از دیگ زودپز استفاده می کنم.

 

I seldom use a pressure cooker.

 

 

15- وقتی سر کار می روم از آرام پز استفاده می کنم.

 

I use the slow cooker when I go to work.

 

 

16- پلوپز واقعاً کمک بزرگی است.

 

The rice cooker is really a big help.

 

 

17- دست پخت مادرم خوب است.

 

My mother is good cook.

 

 

18- کتاب آشپزی داری؟

 

Do you have a cookbook?

 

 

19- دستور طبخ این غذا را دارم .

 

I have the recipe for this dish.

 

 

20- ایرانی ها خیلی برنج می خورند.

 

Iranians eat too much rice.

 

 

21- غذای دلخواه من استیک با قارچ است.

 

My favorite food is steak with mushrooms.

 

 

22- چطور است جوجه کباب شده(جوجه ای که درسته روی آتش کباب شود) بخوریم؟

 

How about eating barbecue/barbecued chicken /grilled chicken?

 

 

23- من مرغ (جوجه) سرخ شده ( سوخاری) را ترجیح می دهم.

 

I prefer fried chicken.

 

 

24- meat ballsگوشت چرخ کرده ایست که به صورت کوفته های کوچک در آمده و mashed potatoسیب زمینی له شده است.

 

We had meat balls and mashed potato.

 

 

25- پیتزا دوست داری؟

 

Do you like pizza?

 

 

26- سیب زمینی سرخ شده می خواهی؟

 

Do you want French fries/French fried potatoes?

 

 

27- می توانم طی ده دقیقه املت درست کنم.

 

I can make an omelet /omelet in ten minutes.

 

 

28- من همبرگر و نوشابه می خواهم.

 

I want a hamburger and coke.

 

 

29- ایتالیایی ها در غذاهایشان خمیر( ماکارونی) زیاد بکار می برند.

 

Italians use a lot of pasta in their dishes.

 

 

30- گاهی اوقات برای صبحانه (تخم مرغ) نیمرو می خورم.

 

I sometimes have fried eggs for breakfast.

 

 

31- تخم مرغ هایتان چطور پخته شوند؟(در رستوان یا هتل)

 

How do/ would you like your eggs?

 

 

32- scrambled eggsتخم مرغ نیمرویی است که هنگام پختن آنرا هم بزنند و زیرو رو کنند.

 

I want them scrambled.

 

 

33- منظور نیمرویی است که تخم مرغ هنگام پختن هم نزنند و زرده آن با سفیده مخلوط نشود.

 

I want them sunny-side up.

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 311 1392/10/01 نظرات (0)

جملات کاربردی زبان انگلیسی در بانک Bank

45 جملات کاربردی زبان انگلیسی در بانک Bank


در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی که در بانک مورد استفاده قرار می گیرد، ارائه شده است.

۱- نزدیکترین شعبه بانک صادرات کجاست؟

Where is the nearest branch of Saderat Bank?

2- شما کارمند این بانک هستید؟

Are you bank clerk here?

3- لطفا به صندوقداری که آنجاست مراجعه کنید.

Please go to the cashier over there.

4- الان پشت باجه خیلی شلوغ است.

There are many people at the counter now.

5- من بانک صادرات حساب دارم.

I bank with Saderat.

6- من مشتری این بانک هستم.

I am a client of this bank.

7- می توانم کمکتان کنم؟

May I help you?

8-مایلم در بانک شما حساب باز کنم.

I would like to open an account with your bank.

9- چه حسابی باز می کنید؟ پس انداز یا جاری؟

What kind of account would you like to open? a saving account or a checking account?

10- می توانم یک حساب مشترک باز کنم؟

Can I open a joint account?

11- آیا پول به حساب واریز می کنید یا برداشت می کنید؟

Do you wish to deposit or withdraw money?

12- لطفاً فیش پرداخت را پر کنید.

Fill out the deposit slip, please.

13- میشه لطفا موجودی مرا بگویید؟

Could you tell me what my balance is, please?

14- دیروز ۵۰۰ دلار به حسابت ریختم.

I paid 500 dollars into your account yesterday.

15- دفترچه تان لطفا.

Give me your passbook/ bankbook, please.

16- می خواهم دویست دلار از حسابم برداشت کنم.

I would like to withdraw 200 dollars.

17- حسابم در این بانک خوب کار می کند.

I have a good credit with this bank.

18- می توانم گزارش حسابم را ببینم؟

May I see a statement of my account?

19- شما بیش از موجودی خود برداشت کرده اید.

You are overdrawn.

20- کجا می توانم این چک را نقد کنم؟

Where can I cash this check?

21- این چک در وجه حامل است.

This check is payable to the bearer.

22- چندی می خواهید؟

How do you want the money?

23- لطفا پنجاه دلاری بهم بدین.

Please give me fifties.

24- چک من هیچ وقت برگشت نخورده است.

My check has never bounced.

25- هیچ وقت تا حالا چک بی محل کشیدی؟

Have you ever drawn a bad cheek?

26- این چک سفید امضا مال شماست؟

Is this blank cheek yours?

27- رقم را به حروف هم بنویسید.

Write the amount out in words, too.

28- نرخ سود اینجا چقدر است؟

What’s the rate of interest here?

29- هفت و نیم درصد.

Seven and a half percent.

30- نرخ برابری ارز چقدر است؟

What’s the exchange rate?

31- این چک های مسافرتی پشت نویسی هم می خواهد؟

Do I need to endorse these traveler’s checks?

32- نه فقط این یکی را پشت نویسی کنید و پشت بقیه هم فقط یک امضا بزنید.

No, endorse this one and just sign your name on the back of the other ones.

33- خانه ما در رهن بانک است.

Our house is mortgaged to the bank.

34- بانک به شما وام خواهد داد.

The bank will give/grant you a loan.

35- بانک برای وام های جدید شرایط سختی گذاشته است.

The bank has set strict conditions for new loans.

36- هنوز دارم قسط های وامم را می دهم.

I am still paying off my loan.

37- برای باز پرداخت این وام مهلت بیشتری می خواهم.

I need more time to pay back this loan.

دستگاه خود پرداز:ATM

چک کشیدن:draw a check

موجودی:balance

بانکداری:banking

معاملات بانکی: bank transaction

برات:bill of exchange

چک سفید امضاء:blank check

حساب را مسدود کردن:block an account

چک برگشتی:bounced check

چک تضمینی:certified check

دسته چک:check book

وصول چک:check clearing

ته چک: check stub

چک در وجه: check to the order of

چک بی محل:dud/ bad check

حواله بانکی:draft

پشت نویسی کردن:endorse a check

وام خرید مسکن:housing procurement loan

وام قرض الحسنه: interest-free loan

حساب مشترک:joint account

وام بلند مدت: long-term loan

چک مدت دار:post-dated check

سفته: promissory note

وام را تمدید کردن:renew a loan

چک تاریخ گذشته: stale check

 

علی محمدیان قمی بازدید : 241 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج انگلیسی در مورد غذاها و وعده های غذایی Foods & Meals

47 جملات رایج انگلیسی در مورد غذاها و وعده های غذایی  Foods & Meals

در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی در مورد غذا ها و وعده های غذایی آمده است.

 

1- من غذاهای ایتالیایی را دوست دارم.

I like Italian food.

2- معمولاً روزی دو وعده غذا می خوریم.

We normally eat two meals a day.

3- خوراک مرغتان فوق العاده لذیذ بود.

Your chicken dish was absolutely delicious.

توضیح: foodبه معنای غذا(بطور کلی)، mealبه معنای وعده غذا و dishبه معنای خوراک می باشد.

۴-معمولاً صبحانه مفصلی می خورم.

I usually have a big breakfast.

5- بیا برای نهار به همبرگر فروشی جدید برویم.

Let’s go to the new hamburger place for lunch.

6- وقت شام است.

It’s time for dinner.

7- منظور از brunchوعده غذایی است که (معمولاً روزهای تعطیل) بین صبحانه و ناهار و به جای هر دو خورده می شوداین کلمه از ترکیب دو کلمه breakfastو lunchساخته شده است.

We usually have brunch on Fridays.

8- منظور غذای مختصری است که اوائل شب خورده می شود.

It’s 7.00. It’s time for supper.

9- خیلی گرسنه ام. غذای مختصری بخوریم.( منظور غذای مختصری است که بین دو وعده غذا خورده می شود.)

I’m starving. Let’s have a snake./ Let’s have bite.

10- بچه هایم خیلی هله هوله می خورند.(بستنی، پفک،لواشک، شکلات و غیره)

My kids eat lots of junk food.

11- پبش غذا سوپ گوجه فرنگی و سالاد کلم است.

The appetizers/ starters are tomato soup and coleslaw.

12- برای غذای اصلی چه میل دارید؟(در رستوران)

What would you like for the main course?

13- برای دسر چه دارید/داریم؟

What’s for dessert?

14- غذای ایرانی چرب و پر حجم است.

Iranian food is fatty and filling.

15- غذایی که شما می خورید سنگین و چرب است.

The food you eat is heavy and greasy.

16- غذای ایتالیایی پر نشاسته است.

Italian food is starchy.

17- وقتی که در ژاپن بودم، غذای دریایی فراوانی خوردم.

When I was in Japan, I ate lots of seafood.

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 191 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج انگلیسی در مورد سینما Cinema

46 جملات رایج انگلیسی در مورد سینما Cinema


در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی در مورد دیدن فیلم و سنما رفتن ارائه شده است.

 

1- امشب بریم سینما، باشه؟

Let’s go to the pictures tonight, shall we?

2- نمیدانستم عاشق سینمایی!

I did not know you are a movie freak/buff!

3- تو زیاد سینما میری، نه؟

You are a movie-goer, aren’t you?

4- چه جور فیلم هایی دوست داری؟

What kinds of movies do you like?

5- شنیدم سینما ایران فیلم خوبی رو پرده داره.

I hear there is a good movie an at Iran Cinema?

6- این سینما چه فیلمی گذاشته؟

The box office is open from 9 A.M.

7- گیشه فروش بلیط از ساعت ۹ صبح باز است.

This film was a box-office success.

8- تا حالا تو فیلم بازی کردی؟

Have you ever played in film?

9- کی نقش جیمز باند را بازی می کنه؟

Who is playing the role of James Bond?

10- صحنه های بزن بزن(جنگی) را دوست داری؟

Do you like the fight scenes?

11- مطمئنم فیلم پایان خوشی داره.

I am sure the film will have a happy ending.

12- ای کاش این فیلم زیر نویس انگلیسی داشت.

I wish this film had English subtitles!

13- دوبله شده این فیلم را دیدی؟

Have you seen the dubbed version?

14- بیشتر فیلم های کاراته ای بد دوبله می شوند.

Most martial arts movies are poorly dubbed.

15- تا اسامی بازیگران فیلم شروع شد، همه از سینما بیرون رفتند.

Everyone left as soon as the credits came up?

15- واقعا می خواهی در سینما کار کنی؟

Do you really want to work in the movies.

16- فیلمبرداری شش ماه طول کشید.

Filming lasted six months.

17- این فیلم در سال ۱۹۹۱ برنده جایزه اُسکار شد.

This film won the Oscar in 1991.

18- فیلمانه فوق العاده است.

The script is great.

19- در جشنواره فیلم امسال شرکت می کنی؟

Will you attend this year’s film festival?

20- من با سانسور موافق نیستم.

I don’t really approve of censorship.

21- فیلم های آمریکایی پر از خشونت است.

There is too much violence in American movies.

22-برای صحنه های شلوغ از صدها سیاهی لشکر استفاده کردند.

They used hundreds of extras for the crowd scenes.

23- کار انتخاب هنر پیشگان هنوز تموم نشده است.

They haven’t finished casting yet.

24- در آن فیلم بازی فوق العاده ای از خود نشان داد.

She gave a brilliant performance in that film.

25- سینما ایران فیلم «بر باد رفته» نشان می دهد.

The Iran Cinema is showing” Gone whit the wind”

۲۶- تا چراغ ها خاموش شد، تماشاچیان فریاد کشیدند.

The audience shouted as the lights went off.

 

ورودی:admission

فیلم های رزمی و کاراته ای:martial arts movies

تماشاگران: audience

تولید کننده:producer

فیلم بردار:cameraman/camerawoman

فیلم مبتذل:porn movie

عاشق سینما:cinema goer

فیلمانه: script/ screenplay

فیلمانه نویس:scriptwriter

دوربین فیلمبرداری: cine camera

فیلم صامت: silent film

کارگردان: director

جلوه های ویژه:  special effects

فیلم مستند:documentary

بدلکار:stuntman/stuntwomen

سیاهی لشکر:extras

فیلم پر هیجان یا پلیسی:thriller

جشنواره فیلم:film festival

باجه فروش بلیط:ticket office/ box office

فیلم برداری کردن:film

کنترل چی راهنمای سینما:usher

فیلمساز:film maker

فیلم های کابویی:western

فیلم خانوادگی:home movie

فیلم ترسناک: horror movie

فیلم موزیکال:musical

 

علی محمدیان قمی بازدید : 185 1392/10/01 نظرات (0)

جملات رایج انگلیسی در مهمانی At the Party

48 جملات رایج انگلیسی در مهمانی At the Party


در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی، در مهمانی عنوان شده است. 

 

1- می خواهم دوست ایرانیم را به شما معرفی کنم.

I would like to introduce my Iranian friend to you.

2- ایشان علی گلشن هستند.

This is Ali Golshan.

3- ایشان دوشیزه اسمیت هستند.

This is Miss Smith.

4- ایشان خانم اسمیت (مجرد یا متاهل) / خانم اسمیت (متاهل) هستند.

This is Ms. smith /Mrs. smith.

5- ایشان شوهرم آقای جانسون است.

Here is my husband Mr. Johnson.

6- آن خانم کیست؟

Who is she?

7- دختری که آنجانست؟ او دختر بزرگ من است.

The girl over there? She is my elder daughter.

8- چند تا خواهر و برادر بزرگتر از خودت داری؟

How many elder brothers and sisters do you have?

9- از آشناییتان خوشحالم.

It’s nice to meet you.

10- من هم از آشنایی با شما خوشحالم.

It’s nice to meet you; too

11- اسم شما را درست نشنیدم.

I didn’t catch your name.

12- اسم من جیسون اسمیت است.

My name is Jason Smith.

13- میشه نام خانوادگیتان را برایم هجی کنید؟

Could you please spell your last name?

14- آیا جیسون یک اسم مونث است؟

Is Janson a female name?

15- نه یک اسم مذکر است.

No, it’s Is Jason a female name?

16- اسم مستعار من مایک است.

My nickname is Mike.

17-اسم کوچک شما چیست؟

What is your first name?

18- نام خانوادگی شما چیست؟

What is your last name/ family name/surname?

19- شماره تلفن شما چند است؟

What’s your telephone number?

20- کد شهری چند است؟

What is the area code?

21- اهل کجا هستید؟

Where are you from?

22- اهل انگلستان هستم.

I’m from England.

23- کجای انگلستان زندگی می کنید؟

Where do you live in England?

24- در لندن زندگی می کنم.

I live in London.

25- آیا اصالتاُ ایرانی هستید؟

Are you from Iran originally?

26- نه ، من در ایران بزرگ شدم.

No, I was brought up Iran

27- ملیت شما چیست؟

What nationality are you?

28- سوری/ پاکستانی/ ایرانی/ ترکیه ای/ انگلیسی/ آلمانی/ فرانسوی/ عراقی/ افغانی/ روسی/ فلسطینی/ چینی/ ژاپنی هستم.

I ‘m Syrian/ Pakistani/ Iranian /Turkish /English / German/ French / Iraqi / Afghani /Russian/ Palestinian / Chinese/ Japanese.

29- چه کاره هستید؟

What do you do? / What’s your job? /what are you?

30- معلم، پزشک، مهندس، دانشجو، تاجر، زرگر هستم.

I am a teacher/ a doctor / an engineer/ a university student/ a businessman/ a goldsmith.

31- برای تجارت به ایران آمده اید؟

Have you come to Iran on business?

32- نه برای تعطیلات آمده ام.

No, I’m here on vacation

33- زندگی چطوری می گذرد؟

How is life treating you?

34- خانواده تان چطور هستند؟

How is your family?

35- زبان مادری شما چیست؟

What is your mother tongue?

36-زبان مادری من انگلیسی است. به سه زبان خارجی هم می توانم صحبت کنم.

My native language is English. I can speak three foreign languages, too.

37- چند سال دارید؟

How old are you?

38- سنتان به شما نمی آید. جوانتر به نظر می رسید.

You don’t look your age. You look younger.

39- متشکرم . نظر لطف شماست.

Thank you. It’s kind of you.

40- نه جدی می گویم.

No, I really mean it.

41- شوهرم چهل سال دارد، یکی دو سال کم یا بیش.

My husband is 40, give or take a few years.

42- مردم کشور من را چطور دیدید؟

How did you find the people in my country?

43- مردم اینجا خیلی صمیمی و مهمان نواز هستند. از آنها خیلی خوشم آمد.

The people here are so friendly and hospitable. I like them very much.

44- راستش، مردم خیلی مهربان نبودند و از سفرم لذت نبردم.

To be honest, people were kind of unfriendly and I didn’t enjoy my trip.

45- نقاط دیدنی زیادی در کشور شما هست.

There are a lot of pleases for sightseeing in your country.

46- بیشتر جاذبه های گردشگری را دیدم.

I saw most of the tourist attractions.

47- مشهد رفتید؟

Did you go to Mashhad?

48- نه، فقط به اصفهان و شیراز رفتیم.

No, I just went to Shiraz and Isfahan.

49- یکی از خاطراتت را برایم تعریف کن.

Tell me one of your memories.

50- محبوبترین هنر پیشه/ سیاستمدار کشور شما کیست؟

Who is the most popular actor/politician in your country?

51- براد پیت یکی از هنر پیشه های محبوب کشور من است.

One of the popular actor in my country is Brad pit.

52- چه شکلی است؟

What is he like?

53- خوش قیافه است.

He is handsome.

54- کدام فصل را دوست داری؟

What is your favorite season?

55- بهار/ تابستان/ پاییز/ زمستان فصل مورد علاق من است.

My favorite season is spring/ summer/ fall (autumn)/ winter.

56- چه مدت می خواهید در ایران بمانید؟

How long are you are you going to stay Iran?

57- می خواهم یک هفته بمانم.

I am going to stay for one week.

58- می خواهم شما و همسرتان را به شام دعوت کنم.

I would like to invite you and your wife to dinner.

59- حتما، با کمال میل.

Sure, we’d love to.

60- خیلی دوست دارم،ولی این روزها سرم خیلی شلوغ است.

I’d like to, but I am very busy these days.

61- متاسفم. فردا داریم می رویم.

I am sorry. We are leaving tomorrow.

62- جواب نه را نمی پذیرم. باعث افتخار ماست که شما مهمان ما باشید.

I don’t take “No” for an answer. It will be our honor to have you as a guest.

63- از شهر ما سوغات خریده اید؟

Have you bought souvenirs from our city?

64- بله، یک قالیچه و یک عکس خریدم.

Yeah, I bought a rug and a picture.

65- قالیچه را چند خریدید؟

How much did you pay for this rug?

66- پنجاه دلار و هفتاد سنت

$۵۰٫۷۰ (fifty dollars and seventy cents).

67- حسابی برایتان آب خورده است.

It cost you a small fortune.

68- بر سر قیمت هم چانه زدید؟

Did you bargain over the price?

69-بله، فروشنده تخفیف خوبی به من داد.

Yes, the salesman offered me good discount.

70- امیدوارم از اقامتتان در ایران لذت ببرید.

I hope you will enjoy your stay in Iran.

71- باید بروم.

I must be going.

72- اگر به کمک من نیاز داشتید با این شماره تماس بگیرید. در خدمت شما هستم.

If you ever need my help, call this number. I am at your service.

73- حتماُ، از آشنایی با شما خوشوقت شدم.

Sure, it was nice meeting you.

74- من هم همینطور.

Same here.

75- سلام من را به دوستانت برسان.

Say hello to your friends for me. / Remember me to your friends.

76- مواظب خودت باش. به امید دیدار.

Take care. See you later.

77- خدا نگهدار.

So long.

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 447 1392/10/01 نظرات (0)

جملات زبان انگلیسی در مورد بستنی Ice Cream

50 جملات زبان انگلیسی در مورد بستنی Ice Cream


در این پست اصلاحات و جملات کاربردی در مورد خرید بستنی، به کار رفته است.

 

1- یک لیوان بزرگ شیر موز، لطفا.

A big glass of banana-milk shake, please.

2- ممکنه لطفا برایم یک بستنی بیاورید؟

Would you please bring me an ice-cream?

3- چه نوع بستنی می خواهید؟

What kind of ice-cream do you want?

4- سه اسکوپ بستنی (قاشق)، لطفا.

Three scoops of ice-cream, please.

5- یک لیوان بستنی لطفا.

A tub of ice-cream, please.

6- یک بستنی قیفی / یک بستنی یخی لطفا.

An ice-cream cone / an ice lolly, please.

7- چه طعمی میل دارید؟

What flavor would you like?

8- یک بستنی وانیلی / بستنی زعفرانی.

A vanilla ice-cream / saffron ice-cream.

9- این بستنی طعم خیلی عجیبی دارد.

This ice-cream has a really unusual flavor.

10- بستی ات را بخور، داره آب میشه و از ظرفش بیرون میریزه.

Eat your ice-cream. It is melting and oozing out of its wrapper.

11- یک بستنی فروش خیلی معروف این نزدیکی هاست.

There is a very famous ice-cream parlor nearby.

12- بستنی اش درجه یک است.

It has premium ice-cream.

13- در ایران ما فالوده داریم.

In Iran we have Faloodeh.

14- فالوده چیست؟

What’s Faloodeh?

15- فالوده یک شربت ایرانی است که از نشاسته منجمد شده، گلاب و گاهی اوقات آب لیمو درست می شود.

Faloodeh is a Persian sorbet made from frozen starch, rose water, and sometimes lime juice.

16- من حساب می کنم. نه بیا شیر یا خط  کنیم. شیر یا خط؟

It’s on me. No, let’s toss for it. Heads or tails?

17- دست بردادر، آقا به حساب من بگذارید.

Come on, please put it on my tab, sir.

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 253 1392/10/01 نظرات (0)

جملات زبان انگلیسی در مورد بازی شطرنج Chess

491 جملات زبان انگلیسی در مورد بازی شطرنج Chess

 


 

در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی، در بازی شطرنج عنوان شده است.

 

1- من شطرنجم خوب نیست.

 

I’m hopeless/ bad at playing chess.

 

 

2- باشه، من مهره سیاه بازی می کنم.

 

Ok, I will play the black pieces.

 

 

3- شاه را فقط یک خانه می توانی حرکت بدهی.

 

You can only move the king a space.

 

 

4- حرکت کردی؟

 

Have you moved?

 

 

5- نوبت تو است که حرکت کنی.

 

It’s your move / turn.

 

 

6- من وزیر را گرفتم و تو هم قلعه مرا.

 

I took the queen and then you took my rook.

 

 

7- به زودی تو را کیش و مات می کنم.

 

I will put you in check soon.

 

 

8- می تونی وزیر را بیاوری جلوی شاه تا از کیش خارج شوی.

 

You can get out of check by moving your queen in front of the king.

 

 

9- باید اسب یا فیل را حرکت بدهی.

 

You have to move either the knight or the bishop.

 

 

10- حالا این سرباز را می گیرم و کیش و مات.

 

Here I take this pawn and you are checkmate.

 

 

11- فکر کنم پات باشد. (مساوی شدیم.)

 

I guess we are stalemate.

 

 

12- معمولا در شطرنج مرا می برد.

 

He usually beats me at chess.

 

 

13- در شطرنج کسی حریف او نیست.

 

No one can match her at chess.

 

 

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 201 1392/10/01 نظرات (0)

جملات زبان انگلیسی در مورد تحصیلات Education

51 جملات زبان انگلیسی در مورد تحصیلات Education

 


 

در این پست جملات کاربردی و کلیاتی در زمینه تحصیلات و ادامه تحصیل مطرح شده است. سایر عبارات در مورد دانشگاه، امتحاتات و تدرس در دانشگاه در پست های دیگری ارائه خواهد شد.

۱- کلاس چندمی؟ کلاس چهارمم.

 

Which grade are you in? I’m in the fourth grade.

 

 

2- مدرکت چیه؟

 

What’s your degree?

 

 

3- سال چندمی؟ سال سومم.

 

What year are you in? I’m in the third year.

 

 

4- کدام مدرسه / دانشگاه میروی؟

 

Which school/ university do you go to?

 

 

5- من دانشجوی سال اول / سال دوم / سال سوم / سال چهارم هستم.

 

I’m a freshman / a sophomore / a junior / a senior.

 

 

6- هم اطاقیم سال دومی است.

 

My roommate is a sophomore.

 

 

7- می خواهم تحصیلاتم را در خارج از کشور ادامه بدم.

 

I want to continue my studies abroad.

 

 

8- هنوز درسم را تمام نکرده ام.

 

I haven’t completed / finished my studies yet.

 

 

9- رشته تحصیلی ات چیست؟ چه رشته می خونی؟

 

What’s your major (field of study)?

 

 

10- رشته ریاضی می خونم.

 

My major is math. / I’m majoring in math

 

 

11- قصد دارم رشته پزشکی را انتخاب کنم.

 

I’m going to take up medicine.

 

 

12- ناچار شدم کالج را رها کنم (ترک تحصیل کنم).

 

I had to drop out of college.

 

 

13- این ترم، ۱۸ واحد برداشتم.

 

I’ve taken 18 units / credits / credit hours this semester.

 

 

14- یک سال تحصیل از دو ترم تشکیل شده است.

 

An academic year consists of two semesters.

 

 

15- تا حالا ۶۰ واحد گذرانده ام.

 

I’ve passed 60 units so far.

 

 

16- برادرم ماه قبل از دانشگاه آزاد فارغ التحصیل شد.

 

My brother (was) graduated from Azad University last month.

 

 

17- برادرم فارغ التحصیل دانشگاه تهران است.

 

My brother is a graduate of Tehran University.

 

 

18- تحصیلات دوره لیسانس / تحصیلات دوره فوق لیسانس

 

Undergraduate studies / post graduate studies

 

 

19- پایان این دوره گواهینامه (از نوع مدرک) می گیری؟

 

Will you get a certificate at the end of this course?

 

 

20- دیپلم دبیرستان دارم.

 

I have a high school diploma.

 

 

21- مدرک دانشگاهی داری؟

 

Do you have a degree?

 

 

22- فوق دیپلم / لیسانس / فوق لیسانس / دکتری دارم.

 

I have an Associate’s Degree / a Bachelor’s Degree / a Master’s Degree / a Ph.D (Doctor of philosophy).

 

 

23- به مدرک لیسانس در رشته های علمی، فنی و علوم پایه B.Sو یا B.Scگفته می شود که مخفف عبارت Bachelor of Scienceمی باشد.

 

 

24- به مدرک لیسانس در رشته های انسانی و هنر B.Aگفته می شود که مخفف عبارت Bachelor of Arsمی باشد.

 

 

25- مدرک فوق لیسانس در رشته های علمی، فنی و علوم پایه

 

M.S. / M. Sc. = Master of Science

 

 

26- مدرک فوق لیسانس در رشته های انسانی و هنر

 

M.A. = Master of Arts

 

 

27- لیسانس فیزیک دارم.

 

I have a B.S. in physics.

 

 

28- سارا پارسال فوق لیسانس اقتصاد گرفت.

 

Sara got an M.A. in Economics last year.

 

 

29- دارم فوق لیسانس شیمی می خونم.

 

I’m studying for an MS (Degree) in Chemistry.

 

 

30 – مدرک زبان هم دارم.

 

I’ve got a degree in English too.

 

 

31- آیا واقعا مدرک معماری داری؟

 

Do you really hold a degree in architecture?

 

 

32- دانشگاه تهران به او دکترای افتخاری حقوق اهدا کرد.

 

Tehran University awarded him the honorary degree of Doctor of Laws.

 

 

33- من دانشجوی دانشگاه دولتی / آزاد هستم.

 

I study at a state university / an Azad University.

 

 

34- دانشکده هنر درس می خونم.

 

I go to Art college.

 

 

35- دانشجوی تمام وقت / پاره وقت دانشگاه دولتی هستم.

 

I study part time / full time at the state university.

 

علی محمدیان قمی بازدید : 271 1392/10/01 نظرات (0)

جملات زبان انگلیسی در مورد کمک کردن Helping

52 جملات زبان انگلیسی در مورد کمک کردن Helping


در این پست جملاتی در زبان انگلیسی بیان شده است که برای دادن پیشنهاد کمک به کار می­ رود.

 

A: اگر قصد داشته باشیم به دوستی که در حال انجام کاری است، پیشنهاد کمک بدهیم عبارت های زیر به کار می­ رود.

۱- کمک می­ خواهی؟

(Do you) want any help?

2- کمک لازم داری؟

(Do you) need any help?

3- می­ تونم کمک کنم؟

Can I help?

4- می­ت ونم کمکت کنم؟

Can I give you a hand?

B: برای دادن پاسخ مثبت به پیشنهاد کمک از عبارات زیر استفاده می­ شود:

۵- بله اگر زحمتی نیست.

Yes, if it’s no trouble.

6- بله اگر برایت اشکالی ندارد.

Yes, if you don’t mind.

C: برای دادن پاسخ منفی از عبارات زیر استفاده می­ شود:

۷- نه متشکرم از عهده­ اش برمی­ آیم.

No thanks. I can manage.

8- نه خوبه. خودم می­ تونم انجام بدم.

No, that’s ok. I can do it myself.

D: در موقعیت های رسمی تر برای پیشنهاد کمک، عبارات زیر به کار می­ رود:

۹- می­ خواهید ظرف­ها را از روی میز جمع کنم؟

Would you like me to clear the table?

10- اگر میل داشته باشید، گیاه ­ها را آب می­ دهم.

I’ll water the plants if you’d like.

E: اگر در پیشنهاد کمک قصد تعارف کردن و اصرار کردن را داشته باشیم، عبارت زیر به کار می­ رود:

۱۱- بگذارید یکبار هم که شده من این کار را بکنم.

 Let me do it for once.

12- از پیشنهادتون ممنونم اما نمی­خوام به شما زحمت بدم.

I appreciate your offering but I don’t want to trouble you.

13- تعارف نکن. بگذار کمکت کنم.

Oh, come on. Let me give you a hand.

14- تعارف نکن. وقتی من می ­تونم کمک کنم، مجبور نیستی این­کار را تنهایی انجام بدی.

Oh, come on. You don’t have to do it yourself if I’m here to help.

F: اگر بخواهیم به شخصی که اتفاقی بدی برای او افتاده پیشنهاد کمک دهیم، عبارت زیر استفاده می­ شود:

۱۵- هیچ کمکی از من برمی ­آید.

Can I do anything to help?

16- چه کمکی از دست من برمی­ آید؟

What can I do to help?

17- می­ خواهید زنگ بزم آمبولانس؟

Should I call an ambulance?

18- لطفا میشه کمک کنید بلند شم؟

Can you help me up, please

 

علی محمدیان قمی بازدید : 209 1392/10/01 نظرات (0)

عذرخواهی کردن در زبان انگلیسی Apologizing

54 عذرخواهی کردن در زبان انگلیسی Apologizing

 


 

در این پست جملات مورد نیاز برای عذرخواهی کردن در موارد مختلف، ارائه شده است.

 

ساده ترین عبارت برای عذرخواهی کردن در موقعیت های دوستانه و غیر رسمی عبارات Sorryو یا I’m Sorryمی باشد. که در پاسخ به آن می توان از این عبارات استفاده نمود. اشکالی ندارد- عیبی ندارد :It’s okو یا مهم نیست: Never mind

 

 

1- واقعا متأسفم.

 

I’m really sorry

 

 

2- خیلی متأسفم.

 

I’m awfully sorry

 

 

3- خیلی خیلی متأسفم. (شکل قوی عذرخواهی)

 

I’m really awfully sorry.

 

 

4- اهمتی ندارد. (برای پاسخ به عذرخواهی)

 

It doesn’t matter.

 

 

5- اشکالی نداره. این چیزها پیش میاد.

 

It’s ok. These things happen.

 

 

6- ببخشید کتابت را گم کردم.

 

I’m sorry for losing your book.

 

 

7- ببخشید دیر کردم.

 

I’m sorry I’m late.

 

 

8- اشکالی نداره. بیایید و بنشینید.

 

It doesn’t matter. Come in and sit down.

 

 

9- عذر می خواهم که دیروز به ادبی کردم.

 

I’m sorry for being rude yesterday.

 

 

در موقعیت های رسمی و یا مکاتبات از عبارات زیر استفاده می شود.

 

 

 

10- عذر خواهی می کنم/ پوزش می خواهم.

 

My apologies

 

 

11- لطفا عذرخواهی بنده را بپذیرید.

 

Please accept my apologies.

 

 

12- من یک عذرخواهی به شما بدهکارم.

 

I owe you an apology.

 

 

13- لطفا عذرخواهی مرا به خاطر تأخیر بپذیرید.

 

Please accept my apologies for the delay.

 

 

14- بسیار خوب عذرخواهیتان پذیرفته شد. (برای شوخی و به حالت دوستانه)

 

Ok. Your apology is accepted.

 

 

15- از اینکه زحمتتان میدم معذرت میخوام.

 

I’m sorry to have troubled you.

 

 

16- از اینکه مزاحمتون می شم، معذرت می خوام.

 

I’m sorry to bother you.

 

 

17- اشکالی نداره، اصلا حرف رو هم نزن، درک می کنم.

 

That’s all right. Don’t mention it. I understand.

 

 

18- ببخشید، مزاحم شما هستم؟

 

Excuse me. Am I disturbing you?

 

 

19- معذرت می خوام منظوری نداشتم / متوجه نشدم.

 

I’m sorry. I didn’t mean to/ realize.

 

 

20- معذرت می خوام که باید اینو بهتون بگم، اما

 

I’m sorry I have to tell you this, but …

 

 

21- متأسفیم باید به اطلاع برسانیم که … (در موقیعت های خیلی رسمی)

 

We regret to inform you that …

 

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 175 1392/10/01 نظرات (0)

جملات زبان انگلیسی در مورد ماه رمضان Ramadan

53 جملات زبان انگلیسی در مورد ماه رمضان Ramadan


در این پست ۲۰ جمله و اصلاح انگلیسی مربوط به ماه رمضان و روزه گرفتن، بیان شده است.

۱- چقدر راجع به رمضان می دانید؟

How much do you know about Ramadan?

2- این ماه مقدس ترین و مبارک ترین ماه اسلامی به شمار می ­رود.

It is considered the most venerated and blessed month of the Islamic year.

3- بارزترین عمل این ماه، روزه گرفتن در طول روز است.

The most prominent activity of this month is the daytime fasting.

4- در ماه مقدس رمضان، مردم باید از چه چیزهایی پرهیز کنند؟

What should people avoid in the Holy Month of Ramadan?

5- در طول ماه مبارک رمضان، مسلمانان تمام دنیا از خوردن، آشامیدن و سایر نیازهای جسمانی در طول روز خودداری می­ کنند.

During the blessed month of Ramadan, Muslims all over the world abstain from food, drink, and other physical needs during the daylight hours.

6- مردم کی باید برای روزه گرفتن از خواب بیدار شوند؟

When should people get up for fasting?

7- مسلمانان سراسر دنیا در طول ماه رمضان، هر روز سحر برای خوردن سحری و ادای نماز بیدار می­ شوند.

Every day during the month of Ramadan, Muslims around the world get up before dawn to eat Sehri and perform their prayers.

8- کی افطار می­ کنند؟

When do they break their fast?

9- در حقیقت وقتی مسلمانان صدای اذان مغرب را می ­شنوند، افطار می­ کنند.

In fact when Muslims hear Azan “the call to prayer” in the evening, they break their fasts.

10- رسم است که هنگام افطار اول خرما خورده شود.

Traditionally, a date is the first thing to be consumed during Iftar when the fast is broken.

11- مسلمانانی که روزه می­ گیرند و افطار می­کنند، اعتقاد دارند افطاری دادن به فرد دیگر به عنوان یک عمل نیکوکارانه بسیار ارزشمند می­ باشد.

Muslims who fast and break their fast believe that feeding someone Iftar as a form of charity is very rewarding.

12- در طول ماه رمضان، از مسلمانان انتظار می­ رود در جهت پیروی از آموزه­ های اسلام، تلاش بیشتری کنند.

During Ramadan, Muslims are also expected to put more effort into following the teachings of Islam.

13- مردم از دروغ، دزدی، خشم، حسادت، حرص، شهوت، غیبت، تهمت، پاپوش دوختن و شایعه پراکنی خودداری می­ کنند.

People refrain from lying, staling, anger, jealousy, greed, lust, backbiting, framing, and gossip.

14- چرا روزه گرفتن مهم است؟

Why is fasting important?

15- هدف روزه گرفتن سیقل دادن روح و رها کردن آن از آسیب­ها است.

The purpose of fasting is to cleans the inner soul and free it from harm.

16- شب قدر چیست؟

What is Qadr night?

17- مسلمانان اعتقاد دارند، اولین آیه قرآن در شب لیله القدر نازل شده است.

Muslims believe that it was the night of the Laylat-al-Qadr that the Quran’s first verse was revealed.

18- عید فطر پایان دوره ماه رمضان است.

Eid-ul-Fitr marks the end of the fasting period of Ramadan.

19- بعد از اینکه ماه نو دیده شد. عید فطر اولین روز ماه بعدی است.

Eid-ul-Fitr is the first day of the following month, after another new moon has been sighted.

20- می تونید کمی در مورد رمضان برایم بگویید؟

Can you tell me a little about Ramadan?

علی محمدیان قمی بازدید : 195 1392/10/01 نظرات (0)

جملات زبان انگلیسی در مورد موسیقی Music

55 جملات زبان انگلیسی در مورد موسیقی Music


در این پست ۲۰ جمله اساسی در ارتباط با موسیقی و ابزار آلات موسیقی عنوان شده است.

 

1- چه نوع موسیقی دوست داری؟

What kind of music do you like?

2- موسیقی پاپ را به موسیقی راک ترجیح می دهم.

I prefer pop music to rock music.

3- به انواع مختلف موسیقی گوش می دهم، از قبیل موسیقی کلاسیک، موسیقی محلی و جاز.

I listen to different sorts of music, including classical music, folk music and jazz.

4- عاشق موسیقی ام.

I’m a music lover.

5- موزارت آهنگ ساز (موسیقی دان) محبوب من است. عاشق کارهایش هستم.

My favorite musician is Mozart. I love his works.

6- تا حالا آهنگ خوندی؟

Do you ever sing a song?

7- معمولا وقتی مشغول کار هستم، خیلی آروم با خودم می خونم.

I usually sing softly to myself while I’m working.

8- به نظر شما بهترین خواننده کیست؟

Which singer do you think is the best?

9- شخصا فکر می کنم اصفهانی بهترین است.

I personally think Esfehani is the best.

10- وسیله موسیقی ای هست که بتونی بنوازی؟

Can you play any musical instruments?

11- می تونی پیانو / ارگ / ویلن / گیتار بزنی؟

Can you play the piano / the organ / the violin / the guitar?

12- فقط می تونم سه تار / طبل / چنگ بزنم.

I can just play the sitar / the harp / the drum.

13- با ترومپت و ساکسیفون هم آشنایی دارم.

I’m familiar with the trumpet and saxophone too.

14- آخرین باری که اپرا رفتی کی بود؟

When did you last go to the opera?

15- وقتی رسیدم، اونها مشغول سنج زدن بودند.

When I arrived, they were banging the cymbals.

16- صدای سنج و شیپور آزارم می دهد.

The sound of cymbals and bugles bother me.

17- او نوازنده نی / فلوت / ویلن است.

He is a piper / flutist / violinist.

18- می تونم پشت پیانون بنشینم و فی البداهه بزنم.

I can sit at the piano and improvise.

19- ساز دهنی را بیشتر از نی دوست دارم.

I like the harmonica more than the pipe.

20- سازهای بادی را ترجیح می دهی یا سازهای زهی؟ کوبه ای چطور؟

Do you prefer wind instrument or stringed instrument? How about percussions?

 

علی محمدیان قمی بازدید : 203 1392/10/01 نظرات (0)

جملات زبان انگلیسی در مورد صبحانه Meals- Breakfast

56 جملات زبان انگلیسی در مورد صبحانه Meals  Breakfast


در این پست برخی از جملات و اصلاحاتی که در هنگام صرف نمودن صبحانه به کار می رود. در اختیار زبان آموزان قرار گرفته است.

 

1- وقت صبحانه است. بیایید صبحانه بخوریم.

It’s breakfast time. Let’s eat breakfast.

2- معمولا صبحونه مفصلی می خورید؟

Do you usually have a big/ huge breakfast?

3- معمولا صبح ها چی می خورید؟

What do you usually have for breakfast?

4- بستگی داره. بعضی وقت ها نان و کره و گاهی هم نان و پنیر می خورم.

It depends. Sometimes I have butter and bread and sometimes cheese and bread.

 

5- برشتوک نمی خورید؟ بعضی وقت ها می خورم.

Don’t you have cornflakes? I sometimes do.

6- وقت خوردن صبحانه، نیمرو رو به تخم مرغ آب پز ترجیح می دهم.

When it comes to eating breakfast, I prefer fried eggs to boiled eggs.

7- خاگینه را بیشتر از نیمرو دوست دارم.

I prefer scrambled eggs to sunny-side up.

8- ترجیح می دهم صبحانه غذای پختنی بخورم.

I prefer to have cooked breakfast.

9- می خوام برات صبحانه آماده کنم. نان و مربا می خوری؟ خامه و عسل چطور؟

I’m going to get breakfast ready for you. Do you eat jam and break? How about cream and honey?

10- لطفا ممکنه چای درست (دم) کنید؟

Would you please make (brew up) some tea?

11- ممنون میشم اگه یک قوری چای برام بیاورید.

I was wondering if you could bring me a pot of tea.

12- توی قهوه تان شیر و شکر می ریزید؟

Do you take milk and sugar in your coffee?

13- چند حبه قند داخل چایتان می اندازید؟

How many sugar lumps do you want in your tea?

14- هم بزن تا شکرش حل بشه.

Stir to dissolve the sugar.

15- من چای نعناع / گل گاوزبان / گل بابونه را ترجیح می دهم.

I prefer mint / borage / chamomile tea.

16- لطفا دو حبه قند به من بدهید.

Please give me two sugar lump / sugar cubes.

17- معمولا چای پر رنگ یا کم رنگ می خورید؟

Do you usually drink strong or weak tea?

18- اگر عجله داشته باشم ظرف دو دقیقه صبحانه رو می بلعم.

If I’m in a hurry, I bolt down my breakfast in two minutes.

19- گاهی اوقات با شکم خالی سر کار می روم.

I sometimes go to work on an empty stomach.

20- اگر خیلی گرسنه باشم، حدودا ساعت ۱۰ صبحانه و نهار را با هم می خورم.

If I’m so hungry. I have a brunch at about 10.

21- نمی تونم درب شیشه مربا را باز کنم.

I can’t unscrew this jam jar.

22- هنگام صبحانه خوردن زیاد صحبت نمی کنم.

I don’t talk so much during breakfast.

23- بعد از یک صبحانه مفصل، بهترین کاری که می تونیم بکنیم، بیرون رفتن است.

After a hearty breakfast, going out is the best thing we can do.

 

علی محمدیان قمی بازدید : 277 1392/10/01 نظرات (0)

جملات زبان انگلیسی در مورد فوتبال Sports – Football / Soccer

57 جملات زبان انگلیسی در مورد فوتبال Sports   Football / Soccer

 


 

 در این پست ۵۰ جمله اساسی که در بازی و گزارش فوتبال به کار می رود، در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.

 

1- امشب تمرین فوتبال دارم.

 

I have soccer practice tonight.

 

 

2- فوتبالیست ها در حال حاضر در زمین فوتبال هستند.

 

The footballers are in the football pitch/ soccer field now.

 

 

3- بیا امروز بریم ورزشگاه آزادی. امیدوارم بتوانیم یک صندلی در جایگاه اصلی بگیریم.

 

Let’s go to Azadi Stadium today. I hope we can get a seat in the main stand.

 

 

4- علی کریمی فوتبالیست مورد علاقه من است.

 

Ali Karimi is my favorite footballer / football player.

 

 

5- تیم مورد علاقه تو چیست؟

 

What’s your favorite team?

 

 

6- در حال حاضر مربی تیم پرسپولیس کیست؟

 

Who is the coach of Persepolis now?

 

 

7- داور سوت زد. (در سوت دمید)

 

The referee blew the whistle.

 

 

8- مسابقه امروز را چه کسی داوری می کند؟

 

Who is refereeing today’s match?

 

 

9- آیا هیچکدام از داوران کناری را میشناسی؟

 

Do you know any of the linesmen?

 

 

10- طرفداران تیم شما خیلی پرخاشگرند.

 

The fans (supporters) of your team are so violent.

 

 

11- دروازه بان بازی روز شنبه کیست؟

 

Who will be in goal in the game on Saturday?

 

 

12- می تونی نتیجه این بازی را پیش بینی کنی؟

 

Can you predict the result of this match?

 

 

13- بازی خانه / خارج از خانه هفته آینده خواهد بود.

 

The home match / away match will be next week.

 

 

14- بازی کی شروع میشه؟

 

When is the kick off?

 

 

15- داور می خواهد شیر یا خط کند. امیدوارم شانس با تیم ما باشه.

 

The referee has to toss a coin. I hope our team wins the toss.

 

 

16- نیمه اول پنج دقیقه دیگر تمام می شود.

 

The first half will finish in five minutes.

 

 

17- کریمی گل زد.

 

Karimi scored a goal.

 

 

18- توپ به تیرک دروازه برخورد کرد.

 

The ball hit the goalpost.

 

 

19- کریمی مرتب به سمت دروازه شوت می زند.

 

Karimi keeps taking a shot at the goal.

 

 

20- او ضربه محکمی به توپ زد.

 

He give the ball a hard kick.

 

 

21- دیدی چقدر محکم به توپ ضربه زد؟

 

Did you see how hard he kicked the ball at the goal?

 

 

22- علی دایی با سر خیلی خوب گل می زند.

 

Ali Daee is very good at heading the ball into the net.

 

 

23- باید ضربه سر او را می دیدی؟

 

You should have seen his header.

 

 

24- مشکل این بازیکن این است که سریع پاس نمی دهد.

 

The problem with this player is that he does not make a quick pass.

 

 

25- اون اصلا بلد نیست تکل کنه.

 

He doesn’t know how to make a tackle at all.

 

 

26- تاحالا علی دایی چند گل برای تیم ملی زده است؟

 

How many goals has Daee scored for the national team so far?

 

 

27- نتیچه چند چند است؟ یک- هیچ

 

What’s the score? One-Nil.

 

 

28- باید منتظر گل تساوی باشیم.

 

We have to wait for an equalizer.

 

 

29- رحمتی توپ را عالی گرفت.

 

Rahmati made a grate save.

 

 

30- چرا به دروازه تیم مقابل حمله نمی کنند؟

 

Why don’t they attack the other team’s goal.

 

 

31- دفاع تیم شما خیلی ضعیف است.

 

Your team has very poor defense.

 

 

32- بازیکنان میانی / مهاجمین خوب بازی نکردند.

 

The midfield players / strikers did not play well.

 

 

33- اونی که در خط دفاع / خط میانی / خط حمله بازی می کنه کیست؟

 

Who is that guy playing in defense/ midfield/ attack?

 

 

34- بازیکنان تیم شما مرتب خطا می کنند.

 

Your team players keep committing fouls.

 

 

35- این یک خطای عمد بود. فکر کنم داور می خواد اخراجش کنه.

 

This was a deliberate foul. I guess the referee wants to send him off.

 

 

36- ایران یه ضربه آزاد بدست آورد.

 

Iran is awarded a free kick.

 

 

37- چه کسی پنالتی را خواهد زد.

 

Who will take the penalty?

 

 

38- در منطقه جریمه خطا کرد.

 

The committed a foul in penalty area.

 

 

39- آفساید بود.

 

It was offside.

 

 

40- فصل جدید فوتبال کی آغاز می شه؟

 

When will the new football season start?

 

 

41- فکر نکنم این تیم به صدر جدول لیگ بیاد.

 

I don’t think this team will come to the top of the league.

 

 

42- الآن در وقت اضافه هستیم.

 

We are into extra time now.

 

 

43- چرا مربی داره کریمی رو تعویض می کنه؟ به جاش کی میاد؟

 

Why is the coach substituting Karimi? Who is coming on instead?

 

 

44- تیم فوتبال ایران در رده بندی جهانی در رتبه سی ام قرار دارد.

 

Iran’s soccer team is ranked 30 in the world.

 

 

45- بکهام پرتاب اوت را انجام خواهد داد.

 

Beckham will take the throw in.

 

 

46- ضربه باید از نو زده بشه.

 

The kick has to be retaken.

 

 

47- سعی می کرد حریفش رو دریبل کنه.

 

He was trying to dribble the ball past his opponent.

 

 

48- او در خط حمله بازی می کنه.

 

He plays in the forward position / He plays upfront.

 

 

49- فکر کنم تعویض های بیشتری انجام بده.

 

I think he will make more substitutions.

 

 

50- آنها با زدن یک گل به خود، مساوی کردند.

 

They equalized through an own goal.

 

علی محمدیان قمی بازدید : 179 1392/10/01 نظرات (0)

خرید پوشاک در زبان انگلیسی Shopping Clothes

59 خرید پوشاک در زبان انگلیسی Shopping Clothes

 


 

 در این بخش جملات اساسی در مورد خرید پوشاک ارائه شده است، مکالمات مربوط به انواع پوشاک در بخش دیگری ذکر خواهد شد.

 

1- سایز شما چند است؟ سایزم ۱۶ است.

 

What size do you wear? I wear a 16.

 

 

2- آیا این پیراهن رنگ آبی هم داره؟

 

Does this shirt come in blue?

 

 

3- آیا این تی شرت اندازه من میشه؟ نه خوب اندازه ات نیست.

 

Does this T-shirt fit me? No, it doesn’t fit you well.

 

 

4- اندازه ات است اما بهت نمی آید.

 

It fits you but it does not look good on you.

 

 

5- می تونم این کت رو پرو کنم؟ بله اتاق پرو اونجاست

 

Can I try on this coat? sure, the changing room is there

 

 

6- آیا سایز بزرگ این پیراهن را دارید؟

 

Do you have these shirts in large size?

 

 

7- معمولا داریم. اما متأسفانه فعلا تمام کرده ایم.

 

Normally we do, but I’m afraid we are out of stock at the moment.

 

 

8- اگر اندازه ام نبود، می تونم پولم رو پس بگیرم؟ نه ولی می تونیم براتون تعویضش کنیم.

 

If it doesn’t fit me, can I get my money back? No but we can exchange it for you

 

 

9- چرا این لباس رو بر نمی دارید؟

 

Why don’t you take this dress?

 

 

10- کمرش گشاد / تنگ است.

 

It’s large/ tight at the waist.

 

 

11- از مدلش خوشم نمی آید.

 

I don’t like the style.

 

 

12- این رنگ از مد افتاده است.

 

This color is out of fashion.

 

 

13- جنس این لباس خوب است، اما مشکل ایجاست که خال خالی/ چهارخانه/ گل گلی/ ساده است.

 

The quality of this scarf is good, but the problem is that it’s polka dotted/ checked/ flowered/ plain.

 

 

14- فکر نمی کنم پیراهن راه راه به من بیاد.

 

I don’t think striped shirts become me.

 

 

15- آستین هایش کمی بلند است. می توان کوتاه ترش کرد.

 

The sleeves are a little too long. They can be shortened.

 

 

16- می تونید قد این شلوار را بلند کنید؟

 

Can you lengthen these pants?

 

 

17- میل دارید یه نگاهی به دامن ها بیاندازید؟

 

Would you like to have a look at the skirts?

 

 

18- این بلوز خیلی شیک است.

 

This blouse is very stylish/ attractive/ nice.

 

 

19- یک کاپشن سبک برای بهار و پاییز لازم دارم.

 

I need a light jacket for spring and fall.

 

 

20- این ژاکت را به نصف قیمت خریدم.

 

I bought this sweater/ pullover at half price.

 

 

علی محمدیان قمی بازدید : 211 1392/10/01 نظرات (0)

مکالمات زبان انگلیسی در مورد خودرو – کلیات Cars – Generalities

58 مکالمات زبان انگلیسی در مورد خودرو   کلیات Cars   Generalities


 در این بخش به کلیات مکالمات مربوط به خودرو  و رانندگی پرداخته شده است. سایر مکالمات در مورد اجزای داخل، بدنه، موتور و تعمیرات در درس های دیگری مورد توجه قرار خواهد گرفت.

 

1- ماشین داری؟ بله یه تویوتا دارم.

Do you have a car? Yes, I have a Toyota.

2- چه مدلی است؟ مدل ۲۰۱۰ است.

What model is it? It’s 2010.

3- چه نوع ماشینی داری؟

What kind of car do you have?

4- این ماشین دیفرانسیل جلو است.

This car has front wheel drive.

5- ماشین روشن نمی شود، خفه کرده است.

The car doesn’t start. I’ve flooded the engine.

6- نمی تونم ماشین رو روشن کنم.

I can’t get the car started.

7- ماشینو هل بدم؟

Shall I push the car?

8- زیاد گاز نده، چرخ ها دارند بکسبات می کنند.

Don’t give it so much gas. The wheels are spinning.

9- ماشین رو خلاص کن. حالا کلاج رو بگیر و بزن دنده یک.

Put the car in neutral. Now, press the clutch and shift it into first gear.

10- کلاج را آرام رها کن.

Slowly let out the clutch.

11- کلاج را نگه دار و بزن دنده عقب.

Hold the clutch down and put it in reverse gear.

12- با دنده عقب از گاراژ بیرون برو.

Back up the car out of the garage.

14- راهنمای چپ رو بزن و بپیچ به چپ.

Put on your left signal (indicator) and turn left.

15- از این خط به آن خط نرو، در یک خط بمان.

Don’t shift from lane to lane. Stay on one lane.

16- بزن کنار. لاستیک جلویی پنچر است.

Pull over. The front tire is flat. (Am)

Pull up. The front tire is puncture. (Br)

17- ترمز دستی را بکش

set/ pull the handbrake.

18- کمی گاز بده.

Give it a little gas. / step on it a little.

19- فاصله ایمنی را از ماشین جلویی حفظ کن.

Keep your safety distance from the car ahead of you.

20- اینجا سبقت نگیر. دید کم است.

Don’t pass here. The visibility is low.

21- سرعتت را زیاد کن. سرعتت را کم کن.

Speed up / slow down.

22- نزدیک مرکز خرید راه بندان بود.

There was a traffic jam near the shopping center.

23- در راه بندان گیر کردم.

I was got stuck in a traffic jam.

24- ترافیک معطلم کرد.

The traffic delayed me.

25- می تونی مرا برسانی منزل؟

Can you give me a ride (lift) home?

26- ساعت ۷ میام دنبالت.

I’m picking you up at 7:00

27- لطفا مرا نزدیک پارک پیاده کن.

Please drop me off near the park.

28- جاده اصلی بسته است. بیا از جاده فرعی بریم.

The main road is blocked. Let’s to take the byroad.

29- وقتی پشت چراغ قرمز هستی، بهتر است ماشین را خلاص کنی.

You’d better take the car out or gear while you’re at a stoplight.

30- فکر کنم ماشین خراب است.

I guess my car has broken down.

31- معذرت می خوام. ماشین روشن نمی شود. فکر کنم یک هل می خواهد.

Excuse me. The car won’t start. I think it needs a push.

32- باتری خوابیده. ماشینم دوباره داره بازی در می آره.

My car’s acting up again. The battery is flat.

33- این ماشین فقط ۵ هزار مایل کار کرده.

This car has just clocked up 5000 miles.

34- این ماشین مصرف سوختش بالاست.

This car consumes a lot of fuel.

35- ماشینی می خوام که شتابش بالا باشد.

I want a car with good acceleration.

36- ماشین جدیدت چطوره؟

How is your new car behaving?

38- به موقع ترمز نکردی.

You didn’t brake in time.

39- لازم نیست از داخل شهر بروی می تونی از کمربندی بروی.

We don’t have to drive through the city. We can take the belt highway.

37- سایر لغات:

ماشین فرمان چپ: left-hand drive (LHD)

اتومبیل های معمولی ظرفیت ۲ تا ۴ نفر: compact car

اتومبیل های بزرگ تر ۴ الی ۶ نفره: sedan/saloon

اتوموبیل کروکی: convertible

پارکینگ رو باز: parking lot

ماشین صفر کیلومتر: brand-new car

 

علی محمدیان قمی بازدید : 133 1392/10/01 نظرات (0)

تشکر کردن در زبان انگلیسی Thanking

60 تشکر کردن در زبان انگلیسی Thanking

 


 

 ۱- برای تشکر کردن و موقعیت های دوستانه و رسمی از Thanks(ممنون، مرسی) و یا Thanks a lot(خیلی ممنون) استفاده می شود و در پاسخ کلمات ساده ای Ok، Sure و anytime به کار می رود.

 

 

2- رایج ترین عبارت برای تشکر کردن در موقعیت های دوستانه، رسمی و  عادی Thank Youمی باشد و در پاسخ نیز می توان از عبارات زیر استفاده نمود.

 

خواهش می کنم: You’re welcome

 

خواهش می کنم، مهم نیست: Don’t mention

 

خوشحال شدم: It was my pleasure

 

 

 

3- در انگلیسی امریکن معمولا از عبارات زیر برای تشکر کردن استفاده می شود.

 

مرسی. (خیلی) ممنونم: Thanks. I (Really) appreciate it

 

واقعا از کمکتان / توجه تان متشکرم

 

I really appreciate your help/ concern

 

 

 

4- عبارات رایج برای پاسخ به تشکر در موقعیت های مختلف.

 

خواهش می کنم (دوستانه) : No problem

 

چیزی نبود / کاری نکردم: Oh, it was nothing

 

خوشحال شدم (رسمی): It was my pleasure

 

خواهش می کنم (رسمی): Don’t mention it

 

خوشحالم که تونستم کمکی کرده باشم

 

I’m glad I could help.

 

 

به خاطر وقتی که گذاشتید، ممنونم.

 

Thank you for your time.

 

 

 

5- برای نامه نگاری رسمی و اداری و یا در موقعیت های رسمی از عبارات زیر استفاده می شود.

 

میل دارم از معلم هایم به خاطر حمایت و تشویق شان تشکر کنم.

 

I’d like to thank my teachers for their support and encouragement.

 

 

میل دارم مراتب امتنان خود را به خاطر زحمات بی شائبه شما ابراز کنم.

 

I would like to express my appreciation (gratitude) for your selfless efforts.

 

 

به خاطر آنچه که برایم انجام داده اید از شما سپاسگذارم.

 

I’m grateful to you for all the things you have done for me.

 

 

قبلا از زحمات (توجه) شما متشکرم. (در پایان نامه)

 

Thanking you in anticipation.

 

 

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
با سلام و درود خدمت شما بازديدكننده گرامي،به وبلاگ خودتان خوش آمدید لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياری کنید. باتشکرمدیریت وبلاگ علی محمدیان قمی Mobile= 09398210089 Email= am.ghomi@yahoo.com
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون درباره ی مطالب وبلاگ چیه ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 121
  • کل نظرات : 13
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 30
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 44
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 651
  • بازدید سال : 5,938
  • بازدید کلی : 182,352